loading...
سایت عاشقانه رویای تلخ
آخرین ارسال های انجمن
m.r.arash بازدید : 303 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

توبه,توبه کردن,پذیرفته شدن توبه,راههای توبه کردن

بسیار پیش آمده است که ما آدمیان در رهگذر زندگی و در جای و جای و نقطه نقطه آن خطا رفته ایم، به بیراهه کشیده شده ایم، معصیت کرده ایم، و در ادامه آن پشیمانی سراغمان آمده است؛ استغفار کرده ایم.

گاه عزممان را جزم کرده ایم که تکرار گناه نداشته باشیم و بارها از خداوند سبحان خواسته ایم که در این مهم یاورمان باشد.

گاه خواسته ایم که توفیق توبه نصیبمان کند و با بار سنگین گناه و معصیت اجل سراغمان نیاید و فرصتمان تمام نشود.

بسیار گفته ایم که: "أُطلبُ العَفوَ، إِذا العَفوُ نَعتٌ لِکَرَمِکَ"[1] که ای باری تعالی، ای بلند مرتبه؛ بخشش نمایش کرم توست و ما هیچ از متاع ناچیر دنیا نمی خواهیم جز غفران و بخشایش تو. که خودت بارها در مصحف شریف گفته ای که: "انَّ اللهَ غفورٌ رحیمٌ، انَّ اللهَ عفوٌ غفورٌ، انَّ اللهَ هو توّابٌ الرحیمٌ و ..." و ما بر این باوریم؛ و قطعاً آنجا که جهل سراغمان می آید و عمل قبیحی مرتکب می شویم از سر عداوت و لجاجت با امر تو نیست؛ بلکه ما ضعیفیم.

در قرآن کریم خداوند می فرماید: (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلىَ اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بجِهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَئكَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیهْمْ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِیمًا حَكِیمًا.)(جز این نیست كه توبه از آن كسانى است كه به نادانى مرتكب كارى زشت مى‏شوند و زود توبه مى‏كنند. خدا توبه اینان را مى‏پذیرد و خدا دانا و حكیم است.)[2]

می توان گفت که یکی از شرایط توبه این است که آدمی از روی جهالت و نادانی مرتکب گناهی شود، جهالت نه به این معنا که نمی داند آن فعل گناه است؛ بلکه بدین مفهوم که از سر عداوت و لجاجت با امر پروردگار انجام نداده باشد.

آدمی باید به محض متوجه شدن توبه کند و آن را به تعویق نیندازد و در ادامه به اصلاح بپردازد. (... أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءَ ا بجِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم.)(... زیرا هر كس از شما كه از روى نادانى كارى بد كند، آن گاه توبه كند و نیكوكار شود، بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است.)[3] (وَ إِنىّ‏ لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثمُ‏ اهْتَدَى.)(هر كس كه توبه كند و ایمان آورد و كار شایسته كند و به راه هدایت بیفتد، مى‏آمرزمش.)[4] یعنی با یاد قلبی خداوند و نه ذکر لسانی استغفار کند، تصمیم قطعی بگیرد که دیگر مرتکب آن نشود و اصرار بر انجام آن نداشته باشد؛ حتماً وعده خداوند شامل حال او می شود؛ (وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرِّواْ عَلىَ‏ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.)(و آن كسان كه چون مرتكب كارى زشت شوند یا به خود ستمى كنند، خدا را یاد مى‏كنند و براى گناهان خویش آمرزش مى‏خواهند و كیست جز خدا كه گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مى‏كردند پاى نفشرند.)[5]

آدمی باید بداند اگر از روی علم و عناد با حکم پروردگار عمل قبیح و معصیتی انجام دهد و یا اینکه هنگام فرا رسیدن اجل و مرگ توبه کند؛ در آن صورت طبق آیات قرآن آن توبه پذیرفتنی نیست. (وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّاتِ حَتىَّ إِذَا حَضرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنىّ‏ تُبْتُ الْانَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا.)(توبه كسانى كه كارهاى زشت مى‏كنند و چون مرگشان فرا مى‏رسد مى‏گویند كه اكنون توبه كردیم، و نیز آنان كه كافر بمیرند، پذیرفته نخواهد شد. براى اینان عذابى دردآور مهیا كرده‏ایم.)[6] چنین فردی از شیاطین الانس است،

به نوعی استکبار نسبت به مقام باری تعالی دارد و در واقع از هتک حرمت الهی باکی ندارد. این فرد مصداق آیه (مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَوَئه)[7] است.

نکته دیگر در مورد توبه و بازگشت به سوی خداوند سبحان و طلب بخشش کردن این است که انسان توحید در غفران داشته باشد؛ بدین معنا که معتقد باشد هیچ غافر دیگری غیر از خدا وجود ندارد؛ و سهمی برای وثن و صنم نیست تا شمن به آنها مراجعه کند و اثری برای کشیش کاتولیک نخواهد بود تا ترسا بدو مراجعه کند. (... وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ...)(... كیست جز خدا كه گناهان را بیامرزد؟... .)[8]

خداوند باری تعالی نیز مزد و اجر توبه کنندگان را پذیرفتن توبه آنها و در ادامه بهشت برین قرار داده است تا آدمیان را تشویق کند تا در پی انجام هر گناهی بازگردند و طلب بخشش بجویند. (وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرِّواْ عَلىَ‏ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ، أُوْلَئكَ جَزَاۆُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تجَرِى مِن تحَتِهَا الْأَنهْارُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَمِلِینَ.)( و آن كسان كه چون مرتكب كارى زشت شوند یا به خود ستمى كنند، خدا را یاد مى‏كنند و براى گناهان خویش آمرزش مى‏خواهند و كیست جز خدا كه گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مى‏كردند پاى نفشرند. پاداش اینان آمرزش پروردگارشان است و نیز بهشت هایى كه در آن نهرها جارى است. در آنجا جاویدانند و چه نیكو است پاداش نیكوكاران.)[9]

پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که راه بازگشت به سوی خداوند عزوجل همواره باز است و انسان می تواند بعد از انجام گناه و معصیت که به خاطر غفلت، جهالت، نسیان، هوای نفس که نوعی جهالت است؛ توبه کند و عزم بر ترک آن داشته باشد و امیدوار باشد که رحمت خداوند شامل حال او خواهد شد. زیرا؛ (فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم.)(هر كس پس از كردار ناپسندش توبه كند و به صلاح آید، خدا توبه او را مى‏پذیرد، كه او آمرزنده و مهربان است.)[10] و هیچ گاه از رحمت الهی و اینکه توبه اش مورد قبول واقع شده است یا خیر؛ ناامید نشود؛ (قَالَ وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون.)(گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش نومید مى‏شود؟)[11]

طبق فرموده حضرت امیر المۆمنین:"كَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ, وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ، أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِی فَالِاسْتِغْفَارُ."[12] بر روى زمین دو پناهگاه از عذاب خداى موجود بود: یكى از آن دو از میان ما رفت، اما آن دیگرى باقى است. پس آن را از دست مدهید و در آن آویزید. پناهگاهى كه از میان ما رفت رسول خداى (صلی الله و علیه وآله) بود، و پناهگاه باقى طلب آمرزش از خداى آمرزگار است. یاد ما آدمیان باشد که توبه عدد و محدودیت ندارد.

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ                                 گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست                          صدبار اگر توبه شکستی باز آ [13]

 

ادامه مطلب

m.r.arash بازدید : 525 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

سخنان حضرت علی (ع ),احادیث حضرت علی (ع),ايمان از ديدگاه حضرت على (ع)

ايمان از ديدگاه حضرت على (ع)
در كتاب شريف نهج البلاغه كه حاوى سخنان نغز و حكيمانه حضرت على عليه‏السلام مى‏ باشد، مساله ايمان از جايگاه و اهميت ويژه ‏اى برخوردار است و به جهات گوناگون آن پرداخته شده است كه در اين نوشتار به نمونه‏ هايى از آن اشاره مى‏ شود:


الف) فضيلت ايمان
«همانا بهترين چيز كه نزديكى خواهان به خدا سبحان بدان توسل مى‏جويند ايمان به خدا و پيامبر ... است‏» (1)


ب) اقسام ايمان
«برخى ايمان در دلها برقرار است، و برخى ديگر ميان دلها و سينه‏ها عاريت و ناپايدار» (2)


ج) پايه‏ هاى ايمان
«ايمان بر چهار پايه استوار است‏ بر شكيبائى، و يقين، و عدالت و جهاد. شكيبائى و صبر را چهار شاخه است: آرزومند بودن، ترسيدن، و پارسائى و چشم اميد داشتن. پس آن كه مشتاق و آرزومند بهشت‏ بود شهوتها را از دل زدود، و آن كه از دوزخ ترسيد، از آنچه حرام است دورى گزيد، و آن كه خواهان دنيا نبود و پارسائى داشت مصيبتها بروى آسان نمود، و آن كه مرگ را چشم داشت، در كارهاى نيك پاى پيش گذاشت.
و يقين بر چهار شعبه است: بر بينائى زيركانه، و دريافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پيشينيان. پس آن كه زيركانه ديد حكمت‏بروى آشكار گرديد، و آن را كه حكمت آشكار گرديد عبرت آموخت، و آن كه عبرت آموخت چنان است كه پشينيان زندگى را در نورديد.


و عدل بر چهار شعبه است: بر فهمى ژرف نگرنده، و دانشى پى به حقيقت ‏برنده و نيكو داورى فرمودن، و در بردبارى استوار بودن. پس آن كه فهميد به ژرفاى دانش رسيد و آنكه به ژرفاى دانش رسيد از آبشخور شريعت‏ سيراب گرديد و آن كه بردبار بود، تقصير نكرد و ميان مردم با نيكنامى زندگى نمود.
و جهاد بر چهار شعبه است: به نيك وادار نمودن و از كار زشت منع فرمودن و پايدارى در پيكار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آنكه به كار نيك واداشت، پشت مومنان را استوار داشت، و آن كه از كار زشت منع فرمود بينى منافقان را به خاك سود؛ و آن كه در پيكار با دشمنان پايدار بود، حقى را كه برگردن دارد ادا نمود؛ و آن كه با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آيد، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخيز وى را خشنود نمايد» (3)
و در جاى ديگر درباره حقيقت ايمان فرمودند
«ايمان، شناختن به دل، و اقرار به زبان و فرمان بردن با اندامها است‏» (4)


د) نشانه‏ هاى ايمان
1 - «ايمان بنده راست نباشد، جز آنگاه كه اعتماد او بدانچه در دست ‏خداست بيش از اعتماد وى بدانچه در دست‏خود اوست‏ بود.» (5)


2 - كلمه 333 كلمات قصار ص 420 نهج البلاغه:
(در صفت مؤمن فرمود:) شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش. سينه او هر چه فراختر است و نفس وى هر چه خوارتر. برترى جستن را خوش نمى‏ دارد، و شنواندن نيكى خود را به ديگران دشمن مى‏ شمارد. اندوهش دراز است، همتش فراز. خاموشى‏اش بسيارست، اوقاتش گرفتار؛ سپاسگزار است، شكيبايى پيشه است، فرو رفته در انديشه است، نياز خود به كس نگويد، خوى آرام دارد، راه نرمى پويد. نفس او سخت‏تر از سنگ خارا - در راه ديندارى - و او خوارتر از بنده - در فروتنى و بى ‏آزارى -.
و نيز فرمود: «ايمان آن است كه راستى را برگزينى كه به زيان تو بود بر دروغى كه تو را سود دهد، و گفتارت بركردارت نيفزايد و چون از ديگرى سخن گويى ترس از خدا در دست آيد» (6)


ه) آفات ايمان
1 - همنشينى با اهل هوى و هوس
2 - دروغ گفتن
3 - حسد ورزيدن
«همنشينى پيروان هوا فراموش كردن ايمان و جاى حاضر شدن شيطان است. از دروغ دورى گزينيد كه از ايمان به دور است ... بر هم حسد مبريد كه حسد ايمان را مى‏ خورد چنانكه آتش هيزم را» (7)


و) عوامل تقويت ايمان
1 - اعمال صالح
«ايمان را بر كرده‏ هاى نيك دليل توان ساخت، و از كردار نيك ايمان را توان شناخت‏» (8)
2 - سلامت قلب
«ايمان بنده‏اى استوار نگردد تا دل او استوار نشود و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد» (9)
3 - صبر
«صبر و شكيبائى نسبت‏به ايمان مثل سر است نسبت‏به تن، همانطور كه تنى سر ندارد فايده‏اى ندارد، ايمانى هم كه صبر و شكيبائى در او نباشد فائده‏اى ندارد» (10)

4 - حياء
«هيچ ايمانى مثل حياء نيست‏» (11)



ز) نتائج ايمان
1 - شهود حق
«ديده‏ها او را آشكارا نتوان ديد، اما دلها با ايمان درست ‏بدو خواهد رسيد» (12)

2 - توان فهم معارف عالى
«دانستن امر ما (ولايت) كارى سخت است و تحمل آن دشوار كسى آن را تحمل نكند جز انسان با ايمانى كه خداوند قلب او رابراى ايمان آزموده باشد» (13)

بقیه در ادامه مطلب

m.r.arash بازدید : 331 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

\"ابراهیم,حضرت

ابراهیم(علیه‌السلام) دومین پیامبر اولوالعزم است كه دارای شریعت و كتاب مستقل بوده، و دعوت جهانی داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح(علیه‌السلام) ظهور كرد و سلسله نسب او تا نوح را چنین نوشته‌اند: «ابراهیم بن تارخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفكشاذ بن نوح»

این پیامبر بزرگ در شهر «اور» از شهر‌های بابل به دنیا آمد. یکی از وقایع و رویدادهای بزرگ زندگانی آن حضرت سرد شدن آتش نمرود بر اوست، شما نیز بارها و به تکرار این داستان را خوانده و یا شنیده اید، اما آنچه در این میان برای ما حائز اهمیت است نقل خود داستان نیست بلکه نکته ای است که دل این واقعه نهفته است.

شرح واقعه
خلاصه واقعه بدین شرح است که ابراهیم(علیه‌السلام) در پی فرصتی می‌گشت تا اینكه عیدی كه از آن مردم زمان بود، فرا رسید و رسم چنین بود كه همه مردم (جز بیماران) هنگام عید از شهر بیرون می‌رفتند و به گردش می‌پرداختند.

آن روز همه از شهر بیرون رفتند، حتی ابراهیم(علیه‌السلام) را نیز دعوت كردند كه با آن‌ها به خارج از شهر برود، ولی ابراهیم(علیه‌السلام) در پاسخ دعوت آن‌ها گفت: «من بیمار هستم و نتوانم با شما به گردش پرداخته و از شهر بیرون آیم. وقتی كه شهر كاملاً خلوت شد، ابراهیم(علیه‌السلام) یك تبر با خود برداشت، و به پرستشگاهی كه بت‌های آنان در آن قرار داشت رفت. مردم پس از برگزاری مراسم جشن خود، بازگشته و آنچه بر سر بت‌ها آمده بود، ملاحظه كردند.

آنان وحشت زده از خود پرسیدند، كدام فرد ستم پیشه به مقدسات ما چنین كرده است؟ با هم گفتند: به خدا سوگند كسى جرأت این كار را نداشته جز همان جوانى كه آنها را نكوهش می كرد و از آنها بیزارى می جست، و براى كشتن او وسیله‏اى بدتر از كشتن با آتش نیافتند، و از این رو هیزم فراوانى جمع كردند تا روزى كه قرار شد او را با آتش بسوزانند .

نمرود با لشكریانش براى تماشا آمدند و جایگاهى براى او ترتیب دادند كه از آنجا بنگرد تا چگونه آتش ابراهیم را در كام خود فرو خواهد برد. از آن سو ابراهیم را در منجنیق گذاردند (تا به سوى خرمن آتش پرتاب كنند) زمین (بناله درآمد) و گفت: پروردگارا بر روى زمین كسى جز او نیست كه تو را بپرستد آیا باید او به آتش بسوزد؟ پروردگار متعال (در پاسخ) فرمود: اگر مرا بخواند او را نجات خواهم داد.

دعای حضرت بر نجات از آتش چه بود؟
از امام باقر علیه السّلام روایت كرده اند كه فرمود: دعاى ابراهیم علیه السّلام در آن روز این بود كه گفت: «یا احد [یا أحد یا صمد] یا صمد، یا من‏ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» سپس گفت: ... «تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ‏» پس خداى تبارك و تعالى فرمود: تو را كفایت كردم (و نجات بخشم) و به آتش خطاب فرمود: «سرد باش» در این وقت سرما چنان شد كه دندان هاى ابراهیم از سرما به هم می خورد تا اینكه به دنبال آن خداى عز و جل فرمود : (قُلنَا یَا نَارُ کُونِی بَرداً و سَلاماً عَلَی اِبراهِیم)(انبیاء/69) «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش».(الروضة من الكافی / ترجمه رسولى محلاتى  /  ج‏2 /  220)

نکته نهفته در این ماجرا
هنگامی که حضرت را در منجنیق گذاردند که به آتش افکنند گفت حسبی الله و (تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ) یعنی خدا کافیست مرا در هر حال، و هیچ چیز دیگر را اعتنا ندارم و همین راز نهفته در این ماجراست.

اعتماد به خدا و توکل به او و چشم امید به غیر از او نداشتن. (علل الشرائع) با اسناد به امام رضا (علیه السلام) مى‏نویسد: همانا خداوند تعالى ابراهیم را خلیل و دوست خود گرفت: چون او هیچ وقت احدى غیر خدا را اراده نكرد و از هیچ كس جز خداى عزّوجل درخواستى ننمود (همچنان كه مشهور است وقتى ابراهیم را در منجنیق نشانده و مى‏خواستند به سوى آتش پرتاب كنند، جبرئیل به نزدش آمد و گفت: آیا حاجتى دارى؟ فرمود: آرى ولى به شخص تو خیر، یعنى خداى من در برآوردن حاجتم مرا كفایت مى‏كند). (قصص الأنبیاء (قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبیاء جزائرى) /154) 

از این جهت خدای تعالی فرمود: و ابراهیم الّذی وفّی ( نجم/37) یعنی و ابراهیمی که به گفته خود وفا کرد و به غیر من التفات و اعتنا نکرد. كلمه\" توفیه\" كه مصدر فعل\" وفى\" است به معناى آن است كه حق صاحب حق را تمام و كمال بپردازى، و توفیه ابراهیم (علیه السلام ) این بود كه آن جناب هر حق بندگى كه به عهده داشت تمام و كامل ادا كرد و به بهترین وجه هم ادا كرد. ( ترجمه المیزان، ج‏19، ص: 74)


به غیر از خدا هرگز
حضرت ابراهیم علیه السلام نه تنها در این واقعه بلکه در سایر رویدادهای زندگی اش دست نیاز به سوی دیگری دراز نکرده و چشم امید به غیر از خدا نداشته است و این امر تنها مختص آن حضرت نبوده بلکه سایر پیامبران و بزرگان دینی ما نیز موصوف به این خصیصه ارزشمند اخلاقی بوده و در لحظه لحظه زندگی خویش جز به درگاه حضرتش به جانب دیگری روی نمی کردند و این تفسیر عملی آیه 79 سوره انعام است : إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ.

حضرت ابراهیم به واسطه توسل و توکل به خدا و تنها یاری جستن از او از نعمت سرد شدن آتش بر خود بهره جست چرا که رحمت خدا بی انتهاست و لاجرم شامل حال تمامی بندگان خواهد بود چنانکه اگر فرعون نیز هنگامه غرق شدن، خدا را می خواند نه بنده اش را، خداوند او را نیز از غرقاب هلاک نجات می داد چنانکه در روایت داریم: غرق شدن فرعون علت دیگرى هم داشته و آن این بود هنگامى كه بالا و پائین می رفت در آب و در معرض هلاكت بود به موسى استغاثه كرد و از موسى یارى طلبید و به خداوند استغاثه نكرد و غرق گردید، و پس از آن به حضرت موسى وحى شد كه به فریاد فرعون نرسیدى چون او را نیافریده بودى و اگر به من التجاء آورده و استغاثه كرده بود به فریادش می رسیدم و او را غرق و هلاك نمی كردم و نجاتش می دادم‏. (علل الشرائع / ترجمه مسترحمى / 140 ) گر امید آدمی تنها و تنها  به خدا باشد سرد شدن آتش که سهل است دنیا و کائنات گلستان می شود .


اى یافته از جانب حقّ نعمت و ناز
زنهار مبر پیش كسى دست نیاز

گر خیر خود از غیر خدا مى‏جوئى‏
شك نیست كه ناامید مى‏گردى باز

 

 

ادامه مطلب

m.r.arash بازدید : 224 دوشنبه 09 تیر 1393 نظرات (0)

 

امام حسین (ع),ولادت امام حسین (ع),تولد امام حسین (ع)

 

دوران شیرخوارگی فخر کائنات ، امام حسین (ع)
منابع حدیثى و تاریخى، سال ولادت امام حسین علیه  السلام را مختلف گزارش كرده ‏اند ؛ لیكن بنا بر اكثر منابع و مشهورترین روایات، سال ولادت امام حسین علیه  السلام سال چهارم هجرى است.


مطالب السَّۆول در این باره می نویسد:
امام حسین علیه  السلام در سال چهارم هجرى به دنیا آمد ... عمر ایشان، 56 سال و چند ماه بود. شش سال و چند ماه از این مدّت را با جدّش پیامبر خدا بود و پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله آمد ، سى سال با پدرش امیر مۆمنان على علیه  السلام زیست و پس از وفات پدرش، ده سال با برادرش امام حسن علیه  السلام بود و پس از وفات برادرش نیز ده سال تا هنگام شهادتش ماند.[1]


ماه ولادت امام حسین (ع)
منابع حدیثى و تاریخى، ماه ولادت امام حسین علیه  السلام را مختلف گزارش كرده ‏اند:
سوم ماه شعبان، پنجم ماه شعبان، آخر ماه ربیع اوّل، سیزدهم ماه رمضان، پنجم ماه جمادى اوّل و پانزدهم ماه جمادى ثانى.
علّامه مجلسى (ره)، با توجه به قراینی از جمله روایت امام صادق علیه  السلام ، سوم ماه شعبان را مشهورتر مى‏داند.[2]
مصباح المتهجّد پس از ذكر دعاى روز سوم شعبان می نویسد: حسین بن على بن سفیان بَزوفَرى مى‏ گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام این دعا را در این روز م ى‏خوانْد و فرمود: «این، از دعاهاى روز سوم شعبان، روز تولّد حسین علیه السلام است».[3]


لحظه ولادت امام حسین (ع)
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: اسماء بنت عمیس[4] برایم ... نقل كرد: پس از یك سال، حسین علیه  السلام متولّد شد و پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و فرمود: «اى اسماء! پسرم را به من بده».
او را در پارچه سفیدى به ایشان دادم. پیامبر صلی الله علیه وآله آمد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را در دامنش نهاد و گریست. از علت گریه پرسیدم. فرمود: «بر این پسرم مى‏گِریم».


گفتم: او الآن متولّد شده است، اى پیامبر خدا!
فرمود: «پس از من، گروه ستمكار، او را مى‏ كُشند. خداوند، شفاعتم را به آنان نرساند!» ؛ سپس فرمود: «اى اسماء! این را به فاطمه مگو، كه او را تازه به دنیا آورده است».[5]


نام‏گذارى‏
بر پایه شمارى از روایات، نام‏گذارى امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، توسّط پیامبر صلى الله علیه و آله و با وحى الهى صورت گرفت. این نام‏ها، نام فرزندان حضرت هارون (جانشین موسى نبی) است؛ همان «شَبَّر» و «شَبیر» كه در زبان عربى، به «حسن» و «حسین» ترجمه مى ‏شوند که این نام تا پیش از این در میان اعراب جاهلى وجود نداشته است.[6]
كنیه امام حسین علیه السلام ، ابوعبد اللّه و كنیه خاصّ او ابوعلى است. القاب آن حضرت ، بسیار است‏ که سیدالشهداء از مشهورترین آنهاست.


شبیه‏ترینِ مردم به پیامبر خدا
محمّد بن ضحّاك بن عثمان حزامى می گوید: پیكر حسین علیه السلام، شبیه پیكر پیامبر صلى الله علیه و آله بود.[7]

 

امام حسین (ع),ولادت امام حسین (ع),تولد امام حسین (ع)

 
شبیه‏ ترینِ مردم به فاطمه
ابن شهرآشوب به نقل از محمّد بن حنفیّه، از امام حسن علیه السلام می نویسد: حسین بن على علیه السلام، شبیه‏ ترینِ مردم به فاطمه علیهاالسلام است و من، شبیه‏ ترینِ مردم به خدیجه كبرا هستم.[8]

 

امام در دوران شیرخوارگى‏
درباره تغذیه امام حسین علیه السلام در دوران شیرخوارگی اخبار و گزارشهایی وجود دارد که در نگاه اول عجیب و شاید پذیرش آن قدری مشکل باشد که در این بخش به توضیحی دراین باره می پردازیم.
ابتدا باید دانست که احادیث این باب، به چهار دسته تقسیم مى‏شوند:
1. احادیثى كه بر تغذیه امام حسین علیه السلام از انگشت ابهام پیامبر صلى الله علیه و آله دلالت دارند. مانند این روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: حسین علیه السلام، نه از فاطمه علیهاالسلام و نه از هیچ زن دیگرى شیر نخورد؛ بلكه او را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله مى ‏آوردند و ایشان انگشت شست خود را در دهان او مى‏ گذارد و حسین علیه السلام به اندازه‏اى مى ‏مكید كه دو سه روزش را كفایت مى‏ كرد. از این رو، گوشت حسین علیه السلام از گوشت و خون پیامبر رویید.[9]


2. احادیثى كه دلالت دارند پیامبر صلى الله علیه و آله، امام حسین علیه السلام را از زبان خود، تغذیه كرده است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: پیامبر صلى الله علیه و آله هر روز نزد حسین علیه السلام مى ‏آمد و زبانش را در دهان او مى‏ نهاد و حسین علیه السلام آن را مى ‏مكید تا سیر مى‏ شد.[10]


3. حدیثى كه مى‏ گوید استفاده امام حسین علیه السلام از انگشت پیامبر صلى الله علیه و آله ، به دلیل خشك شدن شیر مادرش فاطمه علیهاالسلام بوده است.
ابن شهرآشوب می نویسد: فاطمه علیهاالسلام هنگامى كه حسین علیه السلام را به دنیا آورد، بیمار شد و شیرش خشك گردید. پیامبر صلى الله علیه و آله زن شیردهى را جستجو كرد؛ امّا نیافت. پس خود نزد حسین علیه السلام مى ‏آمد و انگشت شَستش را در دهان او مى ‏نهاد و حسین علیه السلام آن را مى‏ مكید.[11]

 

4. حدیثى كه مى‏ گوید امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، در شرایطى كه مردم با كمبود آب مواجه بودند، از زبان پیامبر صلى الله علیه و آله سیراب شدند.
ابن شهرآشوب به نقل از ربیع بن خَیثَم می نویسد: مسلمانان، دچار بى ‏آبى شدیدى شدند. فاطمه علیهاالسلام، حسن و حسین علیهماالسلام را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آورد و گفت: اى پیامبر خدا! این دو، كوچك اند و تاب تشنگى ندارند. پیامبر صلى الله علیه و آله ، حسن علیه السلام را فرا خواند و زبانش را در اختیار او نهاد و حسن علیه السلام ، آن را مكید تا سیراب شد. سپس حسین علیه السلام را خواند و زبانش را در اختیار او نهاد و حسین علیه السلام ، آن را مكید تا سیراب شد.[12]

 

با تأمّل در مضمون این احادیث، معلوم مى ‏شود كه مدلول آنها، قابل جمع است، بدین سان كه اقدام پیامبر صلى الله علیه و آله به دلیل خشك شدن شیر دخترش فاطمه علیهاالسلام بوده و ایشان، گاه با انگشت ابهام خود و گاه با زبان مباركش، فرزند دلبند خود را تغذیه كرده است. همچنین جدا از این كار، در شرایطى كه مسلمانان با مشكل كم ‏آبى مواجه بوده‏ اند، نوادگان خود را از زبان خویش، سیراب نموده است و این گونه معجزات و كرامات، از نظر امکان وقوع، از شخصى مانند خاتم انبیا صلى الله علیه و آله بعید نیست، هر چند از نظر وقوع، به دلیلى قاطِع، نیاز است.


اگر گفته شود: «چرا چنین حادثه مهم و خارق‏العاده ‏اى كه طبعا براى نقل آن، انگیزه فراوان است، در منابع تاریخى و حدیثىِ غیر پیروان اهل بیت علیهم السلام نیامده؟»، خواهیم گفت: اوّلًا این جریان، موضوعى خصوصى در خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله بوده و تنها اهل بیتِ پیامبر علیهم السلام از آن، خبر داشته‏ اند. ثانیا بسیارى از حوادث صدر اسلام، تنها از طریق اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است و نقل نشدن، دلیل عدم وقوع نیست.[13]


پی نوشت:

-----------------------------------------------
1.مطالب السۆول: ص 73.
2.بحار الأنوار: ج 44، ص 201.
3.مصباح المتهجّد: ص 828.
4.حضور اسماء بنت عُمَیس در هنگام ولادت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام جاى تردید است؛ زیرا اسماء كه همسر جعفر بن ابى ‏طالب است، در آن زمان، به همراه وى در حبشه بوده و در سال هفتم هجرى از حبشه به مدینه باز گشت. به نظر مى‏رسد بانویى كه در ولادت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام حضور داشته، سَلمى همسر ابو رافع است و این زن و شوهر، هر دو، خدمت‏گزار پیامبر صلى الله علیه و آله بوده‏ اند.

 

او قابله (ماماى) فرزندان فاطمه دختر پیامبر خدا و قابله ابراهیم پسر پیامبر خدا و همان كسى است كه تا آخرین لحظات حیات فاطمه زهرا علیهاالسلام در كنارش بود و سپس به همراه امیر مۆمنان علیه السلام و اسماء بنت عمیس، در غسل دادن ایشان مشاركت داشته است. (دانش نامه امام حسین علیه السلام، ج1، ص156)

5. عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2، ص 25.
6. در اسد الغابة، به نقل از عمران بن سلیمان، آمده است: حسن و حسین، از نام‏هاى بهشتیان است و در دوران جاهلیت نبوده است. اسد الغابة: ج 2 ، ص 25.
7. المعجم الكبیر: ج 3 ص 115 .

8.المناقب: ج 4 ، ص 2.
9. الكافی: ج 1 ، ص 465.
10. علل الشرائع: ص 206.
11. المناقب: ج 4، ص 50.
12. المناقب: ج 3 ، ص 384.
13. دانش نامه امام حسین علیه السلام، ج1 ، ص222 .

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    هزینه کردن در کدام یک از موارد برای شما لذت‌بخش تر است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1026
  • کل نظرات : 264
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 151
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 297
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 380
  • بازدید ماه : 767
  • بازدید سال : 16,907
  • بازدید کلی : 1,549,848