loading...
سایت عاشقانه رویای تلخ
آخرین ارسال های انجمن
m.r.arash بازدید : 241 یکشنبه 22 تیر 1393 نظرات (0)

 

مسافرت,سرگرم کردن بچه ها,سرگرم کردن بچه ها در مسافرت,مسافرت رفتن,

 آيا در فكر آن هستيد كه امسال تابستان به همراه فرزندانتان با اتومبيل به مكان دوري سفر كنيد، اما از طولاني بودن مسير هراس داريد؟

در اينجا، بنا به نظرسنجي‌اي كه از والدين و كودكان در اين زمينه به عمل آمده است،بهترين كارهايي كه در طول راه مي‌توانيد براي سرگرم‌كردن بچه‌ها انجام دهيد فهرست شده است. از ميان تمام فعاليت‌ها و سرگرمي‌ها، موسيقي موردپسند اكثر افراد است.

كودكان در هر رده سني كه باشند، موسيقي همواره لحظات زيبا و شادي‌آفريني را در داخل اتومبيل براي آنان فراهم مي‌سازد. گوش دادن به نوار كاست، آوازخواني، نواختن آلات موسيقي كوچك چون سازدهني و دست زدن! تا چشم بر هم بگذاريد مي‌بينيد كه حدود 50 كيلومتر مسافت را گذرانده‌ايد.

هنگامي‌كه شما با فرزندانتان عازم سفر مي‌شويد در هنگام حركت مي‌توانيد نه تنها رانندگي كنيد بلكه همراه آنان سرود دسته‌جمعي بخوانيد. "هيچ‌چيزي نمي‌تواند به اندازه آوازهاي گروهي حواس كودكان را پرت كند." كتاب‌هايي كه همراه نوارهاي كاست هستند نيز به اندازه سرود دسته‌جمعي مورد توجه و پسند كودكان در هر رده سني بوده و در اكثر كتابخانه‌هاي عمومي قابل دسترسي هستند.

تمام والديني كه در مورد سرگرم كردن كودكان در اتومبيل مورد پرسش قرار گرفته‌اند، به استفاده از مناظر اطراف به هنگام سفر تمايل نشان داده‌اند. تابلوهاي علائم و اعلانات، پلاك اتومبيل‌ها، اتومبيل‌هايي كه در اطراف در حال حركت هستند،مزرعه‌ها، خانه‌ها و دهكده‌ها همگي بهانه‌اي هستند تا از طريق آنها، بازي‌هاي گوناگوني را با مشاهده و ديدن انجام داد. مثلا جست‌وجوي رنگ‌هايي كه در مناظر اطراف وجود دارند، رنگ‌زرد، قرمز، آب، حروف الفبا، اعداد، يك توپ، يك گوسفند، آقايي كه كلاه به سر دارد و... . اين‌گونه مثال‌ها نامحدود بوده و بنا به سن كودكان تنظيم مي‌شود.

قبل از حركت، اجازه دهيد فرزندان اسباب‌بازي‌ها يا بازي‌هاي دلخواه خود را انتخاب كرده و همراه بياورند. اسباب‌بازي‌هاي انتخاب شده بايد كوچك و جمع‌وجور بوده و از اجزا و تكه‌هاي متعدد و ريز تشكيل نشده باشند چرا كه احتمال افتادن و گم‌ شدن آنها وجود دارد.

اسباب‌بازي‌ها را كنار يكديگر و داخل يك ساك گذاشته و مسئوليت نگهداري از آن را به كودك بسپاريد. تخته صاف و كوچكي همراه داشته باشيد تا كودك بتواند روي سطحي سفت، بازي، نقاشي يا رنگ‌آميزي كند. در ضمن كاغذ، مداد و ماژيك را نيز فراموش نكنيد. به اندازه كافي از هر كدام به همراه بياوريد. مي‌توانيد به كمك يك بازي ويدئويي كوچك كه قابل حمل باشد، ساعت‌ها كودكاني را كه كمي بزرگتر هستند سرگرم كنيد و خوشبختانه مي‌توان صداي آن را كم كرد.

كتاب‌هاي داستان
گرچه كتاب خواندن در داخل اتومبيل، گاه دشوارتر از مواقع ديگر است، اما با اين حال روشي عالي براي سرگرم كردن كودكان به شمار مي‌آيد. مي‌توانيد به كودكان بزرگتر، كتاب‌هايي را كه حاوي شخصيت‌هاي مهم كارتوني هستند پيشنهاد كنيد و در مورد بچه‌هاي خيلي كوچك، كتاب‌هاي بزرگ مصور و كارتوني موجب شادي آنان خواهد شد.

كيف‌هاي شادي
هميشه قبل از آنكه تعطيلات از راه برسد، برخي از پدرها به مغازهايي كه اجناسش 1000 توماني هستند، رفته و ساك جادويي خود را از اسباب‌بازي‌هاي كوچك پر مي‌كند تا در زمان سفر با اتومبيل، هنگامي‌كه بچه‌ها شروع به بي‌قراري كرده و حوصله آنها سر مي‌رود، اسباب‌بازي‌ها را يكي‌يكي از ساك بيرون آورده و بين بچه‌ها تقسيم كند. نشان دادن اشياي جديد به بچه،روش خوبي براي تحريك كردن حس كنجكاويش بوده و او را به مدت نيم يا حتي يك ساعت سرگرم مي‌كند.

همچنين مي‌توانيم يك خوراكي مختصر و ساده داخل كيسه اسرارآميز خود بگنجانيم. يك ميان وعده مختصر و مغذي نه فقط گرسنگي كودكان را برطرف مي‌كند بلكه مي‌تواند به موقع كسالت و يكنواختي ناشي از سفر را از بين ببرد.

خوراكي‌هاي سالمي كه مورد علاقه فرزندتان است و آشغال كمي توليد مي‌كند را انتخاب كنيد؛ ميوه‌هاي تازه، پنير، سبزيجات، كشمش، گردو، ميوه‌هاي خشك شده، شيريني‌هاي ساده و غلات. در مورد نوشيدني‌ها، بطري‌هاي نوشيدني را همراه با ني انتخاب كرده و از شب قبل آنها را داخل فريزر بگذاريد تا منجمد شوند و براي روز سفر چندين ساعت خنك بمانند. اگر مواد داخل ساندويچ‌هايي كه همراه مي‌آوريد فاسد شدني باشند، براي آنكه ديرتر فاسد شوند، ساندويچ‌ها را با نان يخ‌زده تهيه كنيد.

رفتن به دستشویی میان راهی
توقفگاه‌هاي عمومي ميان راه خصوصا پارك‌ها و بوستان‌ها و مناطق جنگلي را مدنظر داشته باشيد. اكثر اين پارك‌ها گذشته از توالت‌، مجهز به زمين‌هاي بازي هستند. به هنگام توقف در اين مكان‌ها، مي‌توانيد از فرصت استفاده كرده و كمي كرختي و كوفتگي ناشي از سفر را به در كنيد و كودكان نيز فرصت خواهند يافت تا انرژي سرشار خود را تخليه كنند.

يك توپ و يك طناب بازي همراه آورده و بازي‌هاي مختلفي انجام دهيد؛ در هر حال، مهم آن است كه قبل از ادامه دادن سفر، با جنبش و جست‌وخيز كوفتگي و خستگي ناشي از ساعت‌ها رانندگي را كاملا از بدن دور كرده و اكسيژن كافي به بدنتان برسانيد. زماني‌كه مجددا به حركت خود ادامه مي‌دهيد، در صورت امكان جاي خود را در داخل اتومبيل عوض كنيد. اگرچه عوض كردن جا، سفر را خوشايندتر و راحت‌تر مي‌كند، اما هرگز نبايد نكات ايمني سفر را ناديده گرفت.

خردسالان بايد هميشه روي صندلي‌هاي مخصوصي بنشينند كه بنا به قدوقواره آنان تنظيم مي‌شود و كودكان كمتر از 12 سال هميشه بايد روي صندلي عقب اتومبيل بنشينند، خصوصا اگر اتومبيل مجهز به كيسه‌هاي هوا باشد.

 

m.r.arash بازدید : 240 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

تقویت حافظه,شب امتحان,جلسه امتحان

شب امتحانی هستید یا مثل بچه‌های خوب از اول سال درس می‌خوانید و چند هفته مانده به امتحان هم خلاصه‌برداری‌هایتان را مرور می‌کنید و با خیال راحت سرجلسه امتحان حاضر می‌شوید؟

اگر جزو گروه دوم هستید که نیاز به دوپینگ شب امتحان ندارید، اما آنهایی که شب امتحانی هستند و یک هفته مانده به امتحانات از خودشان می پرسند من دقیقا از اول سال چه می کردم، باید همراه ما باشند تا برای تقویت حافظه شان فکری بکنیم که بتوانند امتحان ها را با موفقیت پشت سر بگذارند. البته دوستان گروه دیگر هم می توانند به مطلب نگاهی بیندازند؛ هر چه باشد، این نکته ها برای تقویت حافظه همه امتحانی هاست!

برای با هوشی بخورید
شب امتحان باید خوراکی های سبک، مقوی و اثرگذار را انتخاب کنید. این خوراکی های سبک هم خواب آور نیستند و هم این که نیاز بدن به منابع غذایی را تامین می کنند. آهن و خانواده ویتامین B در اولویت قرار دارند. این دو ترکیب نیاز بدن به فعالیت ذهنی و بدنی را فراهم می کنند. از طرفی آهن به خون رسانی بهتر به مغز کمک کرده و باعث می شود میزان فراگیری افزایش یابد. مواد غذایی حاوی ویتامین B نیز به کاهش و کنترل اضطراب و استرس که از مشکلات شب امتحان است، کمک می کنند.

منابع آهن: گوشت قرمز بدون چربی، جگر، عدس، انواع آجیل های خام بویژه پسته، اسفناج، انواع غلات پخته و ماهی.

منابع ویتامین B: انواع نان سبوس دار، حبوبات بویژه انواع لوبیاها، تخم مرغ و سویا.

ویتامین ترش
طعم ترش و خاص قرص های جوشان هرچند دلپذیر است، اما مصرف آنها به دلیل تحرک ترشح اسید معده، باعث بروز مشکلاتی مانند معده درد می شود. بنابراین مصرف مواد غذایی حاوی ویتامین C در اولویت قرار دارد. حداقل از یک هفته مانده به امتحانات، مصرف مواد غذایی حاوی این ویتامین را آغاز کنید. این ویتامین به جذب بهتر و بیشتر آهن نیز کمک می کند. به این ترتیب خون رسانی به مغز نیز افزایش یافته و خستگی دیرتر سراغ تان می آید.

منابع ویتامین C: گوجه سبز، توت فرنگی، لیموترش، سیب زمینی بخارپز، موز، سیب، هویج و گل کلم.

موز؛ خوب یا بد؟
این میوه غذای کاملی بوده و کالری بالایی هم دارد. بنابراین خوردن یک عدد موز می تواند تا ساعت ها انرژی بدن را تامین کند، اما درباره این میوه یک نکته کلیدی هم وجود دارد. این میوه سرشار از قند طبیعی است. این ماده یکی از نیازهای ضروری مغز است؛ بنابراین خوردن موز نیاز بدن به قند را برطرف می کند. علاوه بر این، موز پتاسیم دارد. این ماده معدنی نیز یکی از مواد ضروری برای تنظیم عملکرد اعصاب است.

موز سرشار از فیبر است؛ بنابراین مانع بروز یبوست استرسی در زمان امتحان می شود. پس می بینید که خوردن یک عدد موز معجزه می کند. بهترین زمان خوردن موز، در وعده صبحانه همراه با شیر یا به عنوان میان وعده است.

سبزی های سوپرمن
شما دوست عزیز که علاقه ای به خوردن سبزی ندارید، می دانید که بعضی سبزی ها معجزه می کنند؟ اما هر سبزی، شما را برای مبارزه با سوالات سخت امتحان آماده نمی کند. بهترین سبزی ها، انواع پهن برگ و تیره آنها هستند. به این دلیل که میزان املاح معدنی آنها بالا بوده و همین باعث می شود ذهن شما فعال تر شود. در کنار اینها بعضی خوراکی های دیگر هم حاضرند تا ذهن شما را فعال کنند. این خوراکی ها انواع حاوی آنتی اکسیدان هستند.

منابع سبز: اسفناج، خانواده کلم ها، کاهو وکلم بروکلی
منابع آنتی اکسیدانی: فلفل دلمه ای به ویژه نوع قرمز، سیب زمینی شیرین و لوبیا سبز.

سیرآب شوید
اگر بدن آب کافی دریافت نکند، تنظیم آب و الکترولیت های آن به هم می خورد؛ بنابراین واکنش های مناسب نیز در این شرایط انجام نشده و مغز نمی تواند آن طور که باید عمل کند. مصرف روزانه 400 تا 450 میلی گرم معادل 5/2 فنجان نوشیدنی برای تامین نیاز بدن به آب کافی است. بهترین نوشیدنی ها عبارتند از: آب، نوشیدنی شیرین مانند آب توت فرنگی، آب لیموشیرین و نوشیدنی های ملس مانند مخلوط آب لیموترش و آب لیموشیرین. شیر و چای سبز نیز از دیگر نوشیدنی های مناسب است.

خوردنی نیست، اما رفتاری است
بعضی رفتارها باعث می شود غذای خورده شده بخوبی هضم و جذب شود؛ بنابراین باید به این نکته ها دقت کنید:

ورزش: لازم نیست ورزش باستانی انجام دهید، زیرا وقت انجام این کار را ندارید. کافی است روزی چند دقیقه ورزش کنید. روزانه ده دقیقه پیا ده روی کنید. این مساله باعث بهبود کیفیت متابولیسم و هضم غذا و جذب بدن می شود. از طرفی پیاده روی یکی از راهکارهای کنترل اضطراب است.

خواب کافی: درست است که همه درس ها را برای دقیقه 90 گذاشته اید، اما سعی کنید تا آنجا که می توانید از خواب تان کم نکنید. کم خوابی باعث عصبانیت،تشدید اضطراب و به هم خوردن تعادل ترشح هورمون ها می شود.

مناسب بخورید: از پرخوری، بدخوری و خوردن خوراکی های نامناسب با یکدیگر بپرهیزید. مشکلات گوارش باعث به تعویق افتادن روند درس خواندن شما می شود.

m.r.arash بازدید : 242 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (6)

 

 فصل امتحانات,امتحانات مدارس,دوران امتحانات 

این روزها که امتحانات مدارس  شروع شده است بدون شک دانش آموزان در تکاپوی مطالعه و درس خواندن هستند و شاید از والدین سوال کنند چطور می توانند بهتر مطالعه کنند و موفق تر باشند.

از آنجا که مطالعه برای خیلی ها کاری پر استرس است ممکن است دانش آموزان به آن علاقه ای نداشته باشند. هر کسی برای مطالعه روش خاص خودش را دارد.بعضی ها موقع مطالعه به موسیقی گوش می دهند، بعضی ها به خوردن چیزی مشغول می شوند و خیلی ها در محیطی بسیار آرام و ساکت بهتر می توانند مطالعه کنند.

در هر صورت جز هر کدام از این دانش اموزان که هستید با مجله دلگرم همراه باشید تا چند روش مطالعه که ممکن است به دردتان بخورد را به شما آموزش دهیم.

1. سعی کنید در طول سال تحصیلی درس هایتان را به مرور مطالعه کنید وگرنه حجم زیادی از کتاب روی هم جمع شده و شب امتحان با استرس زیاد و بی خوابی مواجه خواهید شد. اگر هم هنوز درس هایتان را نخوانده اید نگران نباشید و با آرامش سعی کنید قسمت هایی را که مطالعه می کنید به خوبی یاد بگیرید طوری که اگر وقت برای مرور نداشتید بتوانید آنها را به ید بیاورید.

۲. برنامه ریزی صحیح کلید موفقیتتان است. جدولی درست کنید و روزهای هفته را در آن بنویسید.سعی کنید همه قسمت ها را در ساعت های مشابه تنظیم کنید. سپس در هر ساعتی که مطالعه میکنید با مداد بنویسید و در آخر هفته کارهایتان را برآورد کنید و ببینید رضایت بخش است یا نه. اگر نتوانستید به برنامه عمل کنید می توانید مداد نوشته ها را پاک کنید و مجدد تنظیم کنید ولی اینبار خودتان را تنبیه کنید.

فصل امتحانات,امتحانات مدارس,دوران امتحانات

۳. سعی کنید در فصل امتحانات لحظاتی را به گشت و گذار اختصاص دهید. ورزش، قدم زدن، گپ و گفت با دوستان و خانواده و خواب برایتان لازم است. در برنامه روزانه تان چند دقیقه هم که شده به این کارها اختصاص دهید.

۴. هر یک ساعت که مطالعه می کنید 10 تا 15 دقیقه به مغزتان استراحت دهید. البته منظور از یک ساعت شصت دقیقه کامل است نه اینکه بین آن کارهای متفرقه هم انجام دهید. فراموش نکنید که مغزتان برای کارایی بهتر احتیاج به استراحت دارد.

۵. غذای خوب و ورزش در دوران امتحانات بسایر اهمیت دارد. باتری بدن شما را فقط غذاهای سالم می تواند شارژ کند. پس سعی کنید شارژ بدنتان را کامل کنید تا حین درس خواندن شارژتان تمام نشود. برای کاهش استرس و گردش منظم اکسیژن در خون نیاز دارید که حتما در برنامه تان ورزش را بگنجانید.

6. هدفتان از درس خواندن چیست؟ اگر می خواهید موفق باشید و نمرات خوبی کسب کنید باید هدفتان را از درس خواندن بدانید و با رغبت به سراغ کتابتان بروید. بنابراین برای خودتان هدفی قرار دهید که به امید براورده شدن آن هدف درس هایتان را با دقت بیشتری بخوانید.

7. هرفردی روش درس خواندن خودش را دارد. سعی کنید روشی که بهتر از پس فهمیدن درس ها بر می ایید را کشف کنید و به این ترتیب موفقیتتان را تضمین کنید.

m.r.arash بازدید : 243 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

 مدیریت زمان,کلاس های مدیریت زمان,سیستم های مدیریت زمان

شاید در مورد مدیریت زمان کتاب هایی خوانده باشید یا کلاس های مدیریت زمان را گذرانده باشید و سعی کرده باشید با کاغذ و قلم یا اپلیکیشن های مدیریت زمان، برای کارهای روزانه خود برنامه ریزی کنید و آنها را اولویت بندی کنید. ولی از خود می پرسید چرا با وجود دانش مدیریت زمان و این همه اپلیکیشن و گجت، هنوز هم نمی توانید همه کارهایتان را به انجام برسانید. پاسخ این سوال ساده است. همه چیزهایی که در مورد مدیریت زمان یاد گرفته اید، بی مصرف و بیهوده هستند، زیرا اثربخش نیستند.

قبل از آنکه شروع به مدیریت زمان نمایید باید یاد بگیرید که اصولاً زمان چیست. دو نوع زمان داریم: زمان ساعتی و زمان واقعی. در زمان ساعتی، هر دقیقه از 60 ثانیه و هر ساعت از 60 دقیقه و هر روز از 24 ساعت تشکیل شده است. همه زمان ها بطور مساوی می گذرند. وقتی کسی 50 سالش می شود، دقیقاً 50 سال دارد نه بیشتر، نه کمتر. در زمان واقعی، همه چیز نسبی است. زمان بسته به کاری که انجام می دهید به سرعت می گذرد یا کش می یابد. شاید دو ساعتی که در اداره جات می گذرانید به اندازه 12 سال به نظر برسد و وقتی به فرزندان خود می نگرید فکر کنید که گویی دو ساعته به سن 12 سالگی رسیده اند.

کدامیک از این زمان ها دنیایی که در آن زندگی می کنیم را به درستی توصیف می کنند، زمان واقعی یا زمانی ساعتی؟

دلیل آنکه گجن ها و سیستم های مدیریت زمان اثربخش نیستند این است که این سیستم ها برای مدیریت زمان ساعتی طراحی شده اند. زمان ساعتی اصلاً مطرح نیست. شما در زمان ساعتی زندگی نمی کنید و شاید به آن دسترسی هم نداشته باشید. شما در زمان واقعی زندگی می کنید، یعنی دنیایی که در آن زمان وقتی تفریح می کنید مثل برق و باد می گذرد و وقتی به وظایفتان رسیدگی می کنید کش می آید.

باید بگوییم که زمان واقعی حالت ذهنی دارد و بین دو گوش شما قرار گرفته است. شما هستید که آن را خلق می کنید. هر چیزی که شما می سازید، خودتان آن را مدیریت می کنید. وقت آن رسیده که محدودیت های "وقت ندارم" یا "الان وقتش نیست" را از روی دوش خود بردارید و شروع به مدیریت صحیح کارهایتان کنید.

فقط سه راه برای گذراندن زمان وجود دارد: افکار، مکالمات و اعمال. هر کسب و کاری که داشته باشید، کار شما شامل این سه مورد می شود.

به عنوان یک کارآفرین، شاید شما اغلب به جهات مختلف کشیده شوید یا در کارتان تداخل پیش بیاید. وقتی نمی توانید تداخل ها را حذف کنید، حداقل باید در زمانی که روی آنها می گذارید و همچنین در مقدار زمانی که روی افکار، گفتگوها و اعمالی که برای رسیدن به موفقیت انجام می دهید، اختیار و آزادی عمل داشته باشید.

تکنیک های زیر را تمرین کنید تا بتوانید در مدیریت زمان خود استاد شوید:
1. یک جدول زمانی نزد خود داشته باشید و همه افکار، گفتگوها و فعالیت های هفته را در آن یادداشت کنید. این به شما کمک می کند تا درک کنید در طول روز چه مقدار از این کارها را می توانید انجام دهید و لحظات ارزشمند شما برای چه چیزهایی تلف می شوند. بدین ترتیب مقدار زمان لازم برای نتیجه گرفتن از این کارها و مقدار زمان تلف شده برای افکار، گفتگوها و کارهای بیهوده و غیر اثربخش دستتان می آید.

2. باید به فعالیت یا گفتگویی که برای رسیدن به موفقیت برایتان اهمیت دارد زمانی را اختصاص دهید. لیست هایی که برای انجام کارها تنظیم می شوند (To-do lists) گاهی آنقدر طولانی می شوند که دیگر نمی توان آنها را عملی کرد. دفترچه های ثبت ملاقات ها در این مورد مفیدتر هستند. برای خودتان قرار ملاقات هایی تنظیم کنید و برای 5 فکر، گفتگو و کار مهم خود بلوک های زمانی تعریف کنید. بنویسید که این موارد در چه ساعتی آغاز و در ساعتی پایان می یابند. نظم و ترتیب پایبندی به این قرارها را داشته باشید.

3. برنامه ریزی کنید تا حداقل 50 درصد از زمان خود را به افکار، فعالیت ها و گفتگوهایی بگذرانید که بیشترین نتایج را برایتان تولید می کنند.

4. زمانی را برای تداخل ها و ... برنامه ریزی کنید. زمانی را نیز اختصاص دهید به اوقاتی که از کار دور می شوید.

5. نیم ساعت اول هر روز را به برنامه ریزی برای کل روز بگذرانید. تا وقتی که جدول زمانی روزانه خود را کامل نکرده اید روزتان را آغاز نکنید. مهترین زمان روز زمانی است که شما برای کل روز برنامه ریزی می کنید.

6. قبل از هر تماس یا وظیفه، 5 دقیقه صبر کنید تا بتوانید در مورد آنچه می خواهید بدست آورید تصمیم گیری کنید. این به شما کمک می کند تا قبل از شروع بدانید که موفقیت چه شکلی است. همچنین باعث می شود که زمان کندتر بگذرد. بعد از هر تماس یا فعالیتی نیز 5 دقیقه وقت بگذارید و به این فکر کنید که آیا نتیجه مطلوب شما بدست آمده است یا خیر. اگر اینطور نیست دلیل آن چیست. چطور می توانید دفعه بعد تکه گمشده پازل را سر جایش بگذارید.

7. اگر قرار است کاری را هر طور شده به انجام برسانید، کاغذ "مزاحم نشوید" را روی در اتاقتان بچسبانید.

8. تمرین کنید که با به صدای درآمدن موبایل یا دریافت ایمیل یا ... فوراً به سراغ موبایلتان نروید. توجه خود را فوراً به سمت افرادی که با شما تماس می گیرند معطوف نکنید مگر آنکه واقعاً این تماس برای کسب و کارتان حیاتی باشد و لازم باشد که فوراً پاسخ آنها را بدهید. در غیر این صورت باید زمان جداگانه ای را به پاسخ دادن به تماس ها و ایمیل ها بگذرانید.

9. حواس پرتی های دیگر مانند فیسبوک و انواع دیگر شبکه های اجتماعی را کنار بگذارید مگر آنکه از این ابزارها برای هدایت کسب و کار خود استفاده می کنید.

10. یادتان باشد که انجام همه کارها غیرممکن است. همچنین این نکته را فراموش نکنید که 20 درصد از افکار، گفتگوها و فعالیت ها هستند که 80 درصد نتایج را تولید می کنند.

m.r.arash بازدید : 248 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

حس بهتر, حس بهتر نسبت به زندگي‌,مهارت جديد

تغيير در بيشتر اوقات هيجان را به شما برخواهد گرداند. اگر هميشه عادت کرده‌ايد از يک مسير خاص به محل کار يا خانه‌تان برويد، مسير را تغيير دهيد و راه متفاوتي را انتخاب کنيد. اگر از يک رستوران هميشه يک نوع غذا سفارش مي‌داديد، اين‌بار غذاي متفاوتي که تا به حال خوردنش را تجربه نکرده ايد، امتحان کنيد.

راهکارهايي که به شما کمک مي‌کند حس بهتري نسبت به زندگي‌تان پيدا کنيد

با افراد جديد ارتباط برقرار کنيد
وقتي با افراد جديدي آشنا مي‌شويد، درهاي جديدي را به سمت خودتان باز کرده‌ايد. اين افراد جديد تجربه‌هاي متفاوتي را در اختيارتان قرار خواهنددارد، از سرگرمي‌هاي جديدي صحبت خواهندکرد و اوقات مشترک خوبي را با آنها خواهيدداشت.

مهارت جديد ياد بگيريد
براي يادگيري مهارت جديد خيلي هم لازم نيست به يک کار سخت بپردازيد. مثلا مي‌توانيد يک بازي رايانه‌اي بخريد و سعي کنيد آن را به آخر برسانيد، مي‌توانيد با همسر يا دوست خود يک مسابقه راه بيندازيد و به اتفاق بازي کنيد.

مکان‌هاي ناشناخته را کشف کن
علاوه بر شهرتان، کشورمان مکان‌هاي جذابي دارد که با رفتن به آنجا مي‌توانيد انرژي جديدي را وارد زندگي‌تان کنيد. سفر کردن هميشه مي‌تواند روحيه کسالت‌بار شما را از بين ببرد و هيجان را وارد زندگي‌تان کند.

يک چهره جديد خلق کن
سعي کنيد ظاهر خود را تا آنجا که مي‌توانيد تغيير دهيد البته تغييري معقول. سعي کنيد در حال‌ها و عادات‌هايتان هم تغييري ايجاد کنيد تا جايي که اطرافيانتان هم متوجه اين تغيير شوند. باز هم تاکيد مي‌کنيم که اين تغيير چهره و لباس قرار نيست خيلي نامعقول باشد بلکه شما با توجه به فرهنگ و عرف جامعه‌اي که با آن زندگي مي‌کنيد، مي‌توانيد تغيير خوب و مناسبي به سبک لباس‌ها و چهره‌تان بدهيد اما فراموش نکنيد که بايد هميشه خودتان باشيد و شخصيتتان را تغيير ندهيد.

m.r.arash بازدید : 283 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

فرزندان دوقلو, بزرگ کردن دوقلوها ,داشتن فرزندان دوقلو

تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.

داشتن فرزندان دوقلو، یکی از اتفاق های شگفت انگیز خلقت است. با این حال بچه دار شدن به ویژه اگر دوقلو هم باشند می تواند کمی باعث نگرانی والدین شود. تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.

تلاشی که در بزرگ کردن دوقلوها می کشید، ارزش دارد. زیرا آنها همیشه یک همبازی و مونس در تمامی مراحل زندگی شان خواهند داشت. آنها از سن پایین تقسیم کردن داشته هایشان را یاد خواهند گرفت.

_ به والدین توصیه می شود که تمامی برنامه های نوزادانشان را ثبت کنند. در دفترچه ای، ساعت خواب، ساعت خورد و خوراک، عوض کردن پوشاک و... را وارد کنید تا آن ها را با هم اشتباه نگیرید.

_ اگر می توانید یک خدمتکار برای کارهای منزل استخدام کنید. هر کمکی از والدین، خواهران، برادران و... را قبول کنید. توجه داشته باشید حتی اگر می توانید از پس همه کار برآیید، این کار ارزش تجربه کردن ندارد زیرا باعث خستگی مفرط شما خواهد شد.

_ هنگامی که کودکان خوابند، حتماً بخوابید و گرنه دچار خستگی مفرط خواهید شد.

_ هر از گاهی با کودکان به بیرون از منزل بروید. کودکان را در کالسکه قرار دهید.

_ احتمال بروز استرس پس از به دنیا آمدن دوقلوها وجود دارد. بنابراین اگر احساس بی قراری، تنهایی و افسردگی کردید، به پزشک مراجعه کنید.

_ با رعایت نکات یاد شده، بی گمان سال های پرماجرا و جالبی با دوقلوها خواهید داشت

m.r.arash بازدید : 258 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

فیلم های غیر اخلاقی,نگرش های غلط جنسی,رابطه جنسی

دستیابی به تصاویر و فیلم های غیراخلاقی یا همان هرزه نگاری در سنین پایین، یعنی کودکی و نوجوانی، امروزه، آن هم با توجه به فناوری های جدید مانند اینترنت، از مباحث بسیار جدی و نگران کننده است که خانواده ها وسایر اقشار فرهنگی و فرهیخته جوامع، به خصوص متخصصان علوم رفتاری و روانشناسان را به چالش کشیده و نگران ساخته است.

در این مطلب قصد داریم شما را با دلایل هرزه نگاری و پیامدهایی که این پدیده می تواند بر روی کودکان و نوجوانان داشته باشد، آشنا کنیم. در پایان نیز چند راهکار برای والدین خواهیم داشت.

آمارها نشان می دهد افراد دوازده تا هفده ساله از گروه های عمده مراجعه کننده به محصولات حاوی هرزه نگاری هستند. برخی آمارها نیز بیان می دارند متوسط اولین سن مراجعه کننده به محصولات هرزه نگاری یازده سال است، که این سن نیز در حال کاهش است.

در واقع این محصولات تبدیل به اولین و ساده ترین مسیر برای دریافت اطلاعات و آموزش جنسی این دامنه سنی شده؛ در حالی که این تصاویر و فیلم ها، از هرگونه آموزش و بیان واقعیت ها و مسائل بهداشتی خالی است و کودکان و نوجوانان را در معرض خطرهای جسمی و روانی قرار می دهد.

فیلم های غیر اخلاقی,نگرش های غلط جنسی,رابطه جنسی

برخی از این آسیب ها و خطرات عبارتند از:
شکل گیری عقاید و نگرش های غلط جنسی: محصولات هرزه نگاری، به صورت اغراق آمیز و غیرواقعی رابطه جنسی را نشان می دهند؛ در نتیجه باعث می شوند کودک و نوجوان، که هنوز نگرش و اطلاعاتی نسبت به امور جنسی ندارد، به صورت کامل این عقاید و باورهای غلط را قبول کند و در واقع این تصاویر و محتوا را به عنوان الگوی درست رابطه جنسی بپذیرد. بنابراین در بزرگسالی و در برخورد با واقعیت رابطه جنسی، دچار مشکل خواهد شد.

بلوغ جنسی زودرس: هنگامی که کودک با تصاویر و محرک های مختلف جنسی زودتر از سن مناسب خود برخورد کند، امکان بلوغ جنسی زودرس وجود دارد. این بلوغ جنسی زودرس گرچه برای پسربچه ها خوشایند است، در هر حال می تواند برای هر دو جنس آسیب ها و مشکلات فراوان خاص خود را ایجاد کند، مانند انجام رفتارهای جنسی زودهنگام، بروز هیجانات منفی ناشی از تغییرات بدنی، طرد توسط همسالان، انتظارات بیش از حد اطرافیان و والدین و ...

در معرض خشونت و تجاوز جنسی قرار گرفتن: برخی افراد بزرگسال که دچار انحرافات جنسی هستند، ممکن است از تصاویر و فیلم های محرک جنسی به طرق مختلف استفاده کنند، که هدفشان تحریک و فریب کودکان و نوجوانان است. از سویی تماشای این تصاویر باعث می شود کودک و نوجوان بیشتر در معرض برقراری رابطه جنسی قرار گیرد، که نتیجه آن خشونت و تجاوز جنسی خواهد بود. گزارش ها نیز نشان می دهد متجاوزین جنسی از تصاویر برای تحریک کودکان و همچنین متقاعدسازی و بازداری احساسات آنان استفاده می کنند.
ارتباطی که همراه با احترام و با توجه به نیازهای نوجوان شما باشد، می تواند سپر محکمی برای جلوگیری از هر آسیب از جمله هرزه نگاری باشد. در زمینه شیوه های ارتباط با نوجوان می توانید از مشاور کمک بگیرید.

تقلید و انجام رفتارهای جنسی: مشاهده می شود برخی از کودکان و نوجوانان پس از تماشای صحنه ها و فیلم های مستهجن، به تقلید آن اعمال با دوستان و حتی افراد کوچکتر از خود مبادرت ورزیده اند، که خود می تواند زمینه ساز بارداری های ناخواسته، ابتلا به بیماری های جنسی و حتی اعتیاد و وابستگی به رابطه جنسی شود.

ایجاد ترس و سردرگمی از مسائل جنسی: در هرزه نگاری معمولا کودکان و نوجوانان خیلی زودتر از زمان لازم و به طور نابهنگام درباره روابط جنسی اطلاعات کسب می کنند. درحالی که آمادگی لازم برای انجام چنین کاری را ندارند؛ که باعث ایجاد سردرگمی و ترس و حتی حالت تنفر نسبت به مسائل جنسی در زمان کنونی و آینده کودک می شود. حتی مشاهده می شود برخی از کودکان پس از رویارویی با این تصاویر، به شدت حالت های اضطرابی و علائمی مانند کابوس های شبانه، ناخن جویدن و شب ادراری پیدا کرده اند.

فیلم های غیر اخلاقی,نگرش های غلط جنسی,رابطه جنسی

دلایل گرایش به هرزه نگاری توسط کودکان و نوجوانان
حال که با برخی از مهمترین آسیب های هرزه نگاری در دوران کودکی و نوجوانی آشنا شدید، بهتر است با دلایل گرایش به محصولات هرزه نگاری در این سنین نیز آشنا شوید. مطالعه و آگاهی نسبت به این دلایل خود می تواند قدمی مۆثر در جهت پیشگیری از هرزه نگاری کودکان و نوجوانان باشد.


کنجکاوی: اصلی ترین دلیل گرایش به هرزه نگاری در سنین پایین، کنجکاوی درباره مسائل جنسی است. در این سن فرد دوست دارد از فرآیند جنسی آگاهی پیدا کند؛ در حالی که بنا به دلایلی، افراد حتی تا سنین هجده سالگی اطلاعات درست و مدونی در مورد مسائل جنسی فرا نمی گیرند و این اطلاعات در حد مسائل دوران بلوغ آن هم توسط معلمان باقی می ماند. در حالی که نوجوان در اوج فشار جنسی است و رویدادهای جنسی را حس می کند، به غیر از دوستان خود به دنبال منابع دیگری می گردد و این منابع اگر فراهم نشود به سراغ محصولات هرزه نگاری خواهد رفت.

برخورد ناگهانی و تصادفی: برخی از کودکان و نوجوانان، اولین بار محصولات هرزه نگاری را به صورت کاملا ناخواسته و اتفاقی مشاهده کرده اند. برای مثال کودکی که با روشن کردن دستگاه های صوتی و تصویری، به ناگاه با تصاویر هرزه نگاری روبرو می شود زیرا والدینش فراموش کردند که CD یا DVD را قبلا از دستگاه خارج کنند یا نوجوانی که در جستجوی اینترنتی خود به صورت تصادفی با یک سایت هرزه نگاری آشنا می شود. این برخوردهای تصادفی و غیرقابل پیش بینی بر کودکان و نوجوانان اثرات متفاوتی می گذارد؛ برخی از آنان حالت شوک و ترس پیدا می کنند و برخی حس کنجکاوی، که باعث می شود دوباره به آن تصاویر مراجعه کنند.

حس خوب بزرگ شدن: تماشای فیلم ها و صحنه های مستهجن و موارد هرزه نگاری به نوجوانان این امکان را می دهد که به خود و دیگران، به خصوص همسالان خودشان، ثابت کنند بزرگ شده اند، زیرا تماشای این نوع تصاویر برای آنها ممنوع است و محتوای شان خاص بزرگسالان است؛ پس از این طریق، پا جای پای بزرگسالان می گذارند. این حس همراه با بیان تجربیات هرزه نگاری توسط نوجوان به همسالان و دوستان خود و اینکه توسط آنان تایید شود، تقویت خواهد شد.

تقلید و فشار همسالان: گاهی دوستان و همسالان، به نوجوان فشار می آورند استفاده از محصولات هرزه نگاری را امتحان کند. این در حالی است که نوجوان از طرفی در معرض اطلاعات هیجان برانگیز دوستان خود قرار می گیرد و بر حس کنجکاوی او افزوده می شود و از طرفی توسط همسالان خود به روش های مختلف تحریک می شود. مثلا اینکه استفاده از محصولات هرزه نگاری را نشان استقلال، بزرگ شدن و هیجان برانگیز توصیف می کنند؛ در نهایت کودک و نوجوان در مقابل تصمیم «عدم استفاده» نمی تواند مقاومت کند. نتایج تحقیقات نیز نشان می دهد عمده راه آشنایی با محصولات هرزه نگاری، از طریق دوستان صورت گرفته است که این یافته تاثیر عمیق گروه دوستان و همسالان را آشنا می کند.

چند توصیه به والدین
در حالی که تصاویر محرک جنسی به روش ها و علل مختلف می تواند بر روی کودکان و نوجوانان تاثیرگذار باشد، باید به شما اطمینان دهم هر کودک و نوجوانی که تصاویر محرک جنسی را نگاه کرد،  لزوما تحت تاثیر آن قرار نمی گیرد و همه کودکان و نوجوانان به یک اندازه دچار آسیب این مقوله نمی شوند؛ زیرا تاثیر هرزه نگاری کاملا تدریجی است و اگر کودک و نوجوان شما تاکنون یک یا چند بار، با تصاویر و فیلم محرک جنسی روبرو شده است، هنوز جای نگرانی شدید نیست و می توانید مداخله ی مناسبی انجام دهید.

با فرزند خود ارتباط برقرار کنید: ارتباطی که همراه با احترام و با توجه به نیازهای نوجوان شما باشد، می تواند سپر محکمی برای جلوگیری از هر آسیب از جمله هرزه نگاری باشد. در زمینه شیوه های ارتباط با نوجوان می توانید از مشاور کمک بگیرید.

با فناوری های جدید آشنا شوید: بسیاری از روش های دسترسی فرزند شما به محصولات هرزه نگاری، فناوری های جدید مانند تلفن همراه، اینترنت و ... است، پس لازم است برای پیشگیری، با این موارد آشنا شوید.

از روش های خشن و محروم سازی استفاده نکنید: اینکه بخواهید وسایل تفریحی فرزندتان را بگیرید یا اینترنت او را قطع کنید، چاره کار نیست؛ زیرا نوجوان احساس حقارت می کند و برای این مسائل هم کنجکاو می شود و هم مقابله جو.

خودتان آموزش دهید: به طور کلی بیشتر پدر و مادرها نگاه خوبی از صحبت کردن درباره مسائل جنسی با کودکان خود ندارند، چه برسد به صحبت کردن درباره هرزه نگاری. والدین باید آگاهی خود را در این زمینه ارتقا ببخشند و تا آنجایی که می توانند به فرزندان خود آموزش های درست را بدهند تا ضمن پیشگیری، اطلاعات صحیح و واقعی به فرزندشان بدهند.

m.r.arash بازدید : 253 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

زندگی زناشویی,حفظ زندگی زناشویی ,رابطه‌های زناشویی

بدون تردید شبکه‌های اجتماعی درون اینترنت، قوانین دوستیابی و رابطه‌های زناشویی را تغییر داده است. دسترسی به تکنولوژی و امکان ابراز وجود توانسته است بخش بزرگی از مردم شهرهای جهان را در معرض دید غریبه‌ها و افراد بیرون از محیط سنتی قرار دهد.

تغییرات جدید به خودی خود شانس مراوده و تماس آدم‌های مجرد را گسترش داد و سکوی پرتاب خوبی برای جستجوی دیگران و معرفی خودشان گشت. اما خود این امکان جدید، به شکل مخاطره انگیزی تبدیل به یک وسیله پر تنش برای زوج‌هایی شده است که در یک رابطه زناشوییشان قرار دارند.

زوج‌هایی که همراه با بقیه افراد در ترافیک رو به گسترش آسان شدن آشنایی‌ها قرار می‌گیرند خواسته یا ناخواسته نمی‌توانند از بازار بزرگِ تماس‌ها جدا باشند. حضور وسیع و سرشار از اطلاعات شخصیِ مردان و زنان در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به وسوسه‌هایی منجر شود که از شیطنت‌ها و گپ و گفتهای دوستانه تا ابراز احساسات عاشقانه را در بر بگیرد.

بسیاری از افراد مقدار قابل توجهی از آرزو‌ها، نیاز‌ها و شرایط روحی و عاطفی خود را در شبکه‌های اجتماعی عیان می‌سازند. این واقعیت در کنار توانایی تماس همزمان با ده‌ها نفر در طی روز باعث می‌شود فرصت‌های بسیار فراوانی برای رابطه با دیگران فراهم شود.

به عنوان مثال دانشگاه می‌زوری امریکا یک تحقیق اجتماعی را منتشر کرده است که نشان می‌دهد افرادی که در توییتر فعال هستند، بیشتر از بقیه در معرض نظربازی، مغازله و تماس‌هایی هستند که می‌تواند منجر به رابطه‌های خصوصی و عاطفی شود.

در این میان، زوج‌ها بد نیست به این توصیه ها که ممکن است در پایداری رابطه زناشوییشان و اجتناب از وسوسه‌های هر روز افزاینده توجه کنند. مبادا که پیوند زناشوییشان قربانی سوء تفاهمات و افراط و تفریط‌های این دنیای تازه و بی‌در و پیکر بشود.
اگربه هر دلیلی، انرژی و وقت بیش از حدی را در اینترنت و دنیای تماس‌ها و دوستان صرف می‌کنید، بهتر است گاهی از آن فاصله بگیرید. باید هم شما و هم سایرین به طور خودکار یاد بگیرید حریمتان را حفظ کنید و تن به وسوسه‌های فراوان که بالاخره وجود دارد، ندهید

1- اطلاعات شخصی خود را به غریبه‌ها ندهید
_ به جز مواردی که مربوط به شغل و حرفه‌تان است سعی کنید از دادن اطلاعات مربوط به حضور خودتان در شبکه‌های اینترنتی حتی آدرس ایمیل و اسم فیسبوکی به «غریبه‌ها» خودداری کنید. دلیل اصلی این است که شاید برخی بپندارند یک تماس بی‌ضرر و گپ و گفت معمولی است، ولی چون شروع یک تماس و رابطه است که شریک زندگیتان به آن دسترسی ندارد و به طور طبیعی شانس توسعه آشنایی در آن وجود دارد احتمال به خط افتادن زندگی زناشویی شما هم زیاد می‌شود.

در لایک زدن روی تصاویر و یادداشت‌های شخصی دیگران دقت کنید. وقتی به عنوان مثال به تصویر زیبای یک نفر از جنس مقابل توجه نشان می‌دهید و شریک زندگیتان نیز آن را می‌ببیند، به خودی خود تنشی ایجاد می‌کنید که شاید عمدی نبوده است. گفتگوهای شخصی و حتی صحبت‌هایی که در آن ناز و عشوه و احساسات عاطفی وجود دارد، نیز در کمترین حالت، باعث برانگیختن احساس حسادت یا احساس منفی در شریک زندگیتان خواهد کرد. با توجه به اینکه در جمع مشترک دوستانتان، فامیل و اقوام و دوستان نزدیک هم شاهد این رفتار شما خواهند بود.
 
2 - به طور متناوب از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیرید
اگر فکر می‌کنید به هر دلیلی، انرژی و وقت بیش از حدی را در اینترنت و دنیای تماس‌ها و دوستان صرف می‌کنید، بهتر است گاهی از آن فاصله بگیرید. باید هم شما و هم سایرین به طور خودکار یاد بگیرید حریمتان را حفظ کنید و تن به وسوسه‌های فراوان که بالاخره وجود دارد، ندهید.

3 – هرگز علیه همسرتان در شبکه‌های اجتماعی بدگویی نکنید
طبیعی است که گاهی از شریک زندگیتان دلخور می‌شوید یا یکی از خصلت‌هایش آزارتان می‌دهد. یا ناراحت هستید که توجهی به روز تولد شما نداشته است و حتی بخشی از مشکلات زناشویی حرص و غیظتان را در می‌آورد، ولی اینها دلیل نمی‌شود که آن را با شیپور از طریق اینترنت در سراسر جهان جار بزنید.

4 – ادای کارآگاه‌ها را در نیاورید
حسادت و عدم اطمینان به شریک زندگی آن هم به محض لایک زدن به تصویر یک جنس مخالف و بد‌تر از آن وارد شدن به حساب شخصیشان در مجموع شاید بخشی از نگرانی‌‌هایتان را پاسخ دهد، ولی اگر اینقدر نگرانید بهتر است از خودتان شروع کنید و به این سئوال اساسی پاسخ دهید که چه مشکلات دیگری در زندگی مشترکتان وجود دارد که تا این حد به رابطه موجودتان عدم اعتماد نشان می‌دهید. به هر حال هیچکس برایش مطبوع نیست که کارآگاهی را بالای سرش احساس کند.

در آخر فراموش نکنید همان قوانینی که بر فضای حقیقی حاکم است در فضای مجازی هم وجود دارد. به دلیل اینکه افرادی را نمی بینیم هرگونه رفتاری مجاز نیست.

m.r.arash بازدید : 281 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

نامزد قبلی‌, انتخاب همسر,نامزدی مجدد

«همه آشنایی ها ابدی نیستند»، چه بد! اما بیایید، نیمه پر لیوان را ببینیم؛ خدا را شکر! چون نصف بیشتر آشنایی ها اصلا به رابطه خوبی نمی انجامد. حالا از هم جدا شده اید، اولین قسمت سخت ماجرا را پشت سر گذاشته اید، بدبختی به پایان رسیده است، اما بدبختی دیگری در راه است؛ شک و تردید و این پرسش که «آیا کارم درست بود؟»

در این مطلب به نکاتی اشاره می کنیم که به شما می گوید برای ادامه حیاتتان چه کارهایی نباید انجام دهید.

1- سرزنش نکنید
اولین وسوسه ای که باید در مقابلش مقاومت کنید، سرزنش فرد یا چیزی است که آن را مقصر می دانید. از آنجایی که فقط شما دو نفر در این موضوع دخیل هستید و تصمیم می گیرید، به طرز قهرمان منشانه ای همه تقصیرها را گردن خودتان بیندازید یا کلا او را سرزنش کنید.

هرگز نباید فکر کنید که این جدایی لزوما تقصیر کسی بوده است. بهتر است نقش سرنوشت را هم در این میان بپذیرید؛ زیرا در درازمدت واقعا اهمیت ندارد که تقصیر چه کسی بوده است.

2- نپرسید چرا
وقتی رابطه ای به پایان می رسد، «چطور» بیشتر از «چرا» اهمیت دارد: چطور باید از هم جدا شویم تا بتوانیم بدون زخم یا پشیمانی به زندگی مان ادامه دهیم؟ اگر هر دوی شما دقیقا احساساتان را بیان کنید، متوجه می شوید که مشکل کجا بوده است و احتمالا در آینده باید چه تفاوت هایی در خودتان ایجاد کنید. چرایی این داستان ممکن است در طول زمان محو شده یا فقط موضوع خوبی برای درمانگران باشد.

پس بهتر است «چرا» را که متعلق به گذشته است، رها کرده و در حال زندگی کنید. اگر این اولین باری نیست که از کسی جدا می شوید، این فرصت را به خود بدهید که در خلوت، الگوی روابطتان برای انتخاب همسر را بررسی کنید. آیا همیشه الگویی تکراری در رابطه دارید و افراد دور از دسترس را انتخاب می کنید و بعد وقتی در دسترس نیستند، احساس می کنید مورد بی توجهی قرار گرفته اید؟

آیا نیاز دارید که همیشه تحت کنترل باشید؛ در غیر اینصورت، مضطرب می شوید؟ جستجوهای الگوهای تکراری واقعا برایتان مفید است؛ زیرا بسیاری از افراد، معمولا خیلی زود، بالاخره وارد یک آشنایی دیگر می شوند. به احتمال زیاد شما هم می خواهید وارد آشنایی جدیدی شوید؛ پس دانستن الگوهای تکراری تان می تواند کمک تان کند تا از تکرار اشتباهات قبلی پرهیز کنید.

3- مراقب تله های عاطفی باشید
در مسیر شما تله هایی خطرناک وجود دارند که قلب یا رگ گردنتان را مستقیما نشانه می روند و بخش هوشمند و رشد یافته شما را کاملا نادیده می گیرند. اگر شما دو نفر بیشتر از 10 دقیقه با هم بوده باشید، احتمالا ترانه ای دارید که به اولین آشنایی، اولین نگاه، اولین دعوا و با اولین آشتی تان مربوط باشد.

بهتر است حداقل تا یک سال این ترانه را در تنهایی گوش ندهید. اگر می خواهید پیش هم برگردید، این کار را به دلیلی جز موسیقی انجام دهید! به این فکر کنید که چرا از هم جدا شدید و اینکه آیا چیزی تغییر کرده است یا قرار است تغییر کند؛ اما خودتان را در وضعیتی نامعلوم قرار ندهید؛ همچنین، رفتن به رستوران، پارک یا مکان های خاطره انگیزی را فراموش کنید؛ البته شاید در آینده بتوانید بدون نوستالژی یا دگرگونی حالتان به آنجا بروید.

4- با هم دوست نمانید
«دیگر عشقی بین ما نیست ... ولی بیا با هم دوست بمانیم.» جمله ای وسوسه انگیز است؛ زیرا برای شما این عبارت، کورسویی از امید است که شاید انتهای آن، رابطه ای دوباره باشد؛ در حالی که این، یک تله بزرگ و توجیهی برای فرار از تنهایی یا جدایی تان است؛ پس آن را رها کنید و دنبال دردسر نگردید.

این همه «دوست» در این دنیا وجود دارند که می توانید به آنها تکیه کنید. این یک مورد را قلم بگیرید؛ اما اگر نتوانستید، تنها راه انتقال از وضعیت طردشدگی به وضعیت دوستی این است که اجازه دهید زمان بگذرد تا جاذبه ها خنثی شده و اشتیاقتان محو شود. دوست داشتن معمولی بسیار سخت تر از عاشق هم بودن است؛ زیرا دوست داشتن را با مغزمان انجام می دهیم اما عشق کار قلب است و قلب هم راحت تر فریب می خورد!

نامزد قبلی‌, انتخاب همسر,نامزدی مجدد

5- کی از همه بدبخت تر است
بسیاری از ما انسان ها ظرفیت عظیمی برای تاسف خوردن به حال خود و غوطه ور شدن در بدبختی هایمان داریم. من کاملا طرفدار عزاداری 24 تا 36 ساعت بعد از جدایی هستم. اگر یکی دو روز در احساس بیچارگی غوطه بخورید، خودتان را به آب و آتش بزنید، به پاتوق های قدیمی بروید، به ترانه های خاطره انگیزتان گوش بدهید، به عکس هایتان نگاه کنید و ... احتمالا خودتان خسته شده و بعد کم کم آرام می شوید اما دیگران را در این مراسم، شریک نکنید؛ زیرا آنها زودتر خسته می شوند و عزاداری های شما ناتمام می ماند. همچنین ممکن است توجه مدعوین به داغ های خودشان معطوف شود و سناریوی «داغ کی بدتر از همه است؟» شروع می شود یا ممکن است دوستانتان بخواهند با صحبت کردن، شما را به حال عادی بازگردانند، چیزی که هرگز اتفاق نمی افتد.

6- زاغ سیاه چوب نزنید
این روزها شبکه های مجازی این کار را آسانتر کرده اند؛ طرفتان بدون شما چه کار می کند؟ مشکلش حل شد یا نشد؟ و از همه مهمتر، با چه کسی در ارتباط است؟ این تمایل در شما وجود دارد که به اصطلاح، زاغ سیاه کسی را چوب بزنید که زمانی او را برای خود می دانستید اما بدانید جاسوسی در کارهای کسی که دیگر با او رابطه ای ندارید، اهانت آمیز و ویرانگر است؛ پس بیرون خانه اش کشیک ندهید، به محل کارش زنگ نزنید، صفحه مجازی اش را چک نکنید، از دوستان در مورد او سوال نکنید یا اینکه با او تماس نگیرید و قطع کنید.

7- خشونت ممنوع
من حتی در اشاره کردن به این موضوع تردید دارم؛ زیرا به شدت این عمل، رفتاری زننده است. اینکه وقتی دلتان شکسته است، احساس خشم شما و اینکه بخواهید به اصطلاح، به کسی بپرید، غیرطبیعی نیست؛ اما نباید این کار را بکنید؛ چرا که خشونت هم خطرناک است و هم غیرقانونی. اگر حالتان خیلی خراب است، یک نامه زهرآلود بنویسید اما آن را نفرستید. یک داستان از مرگ و بدبختی بنویسید و آن را به نشریه ای بدهید تا چاپ کند. اصلا یک نقاشی بکشید یا خشمتان را در دفتر خاطرات روزانه تان خالی کنید؛ اما خودتان را از شریک سابقتان و از هرگونه سلاح، چماق، نیزه، قرص، دارو و ... دور نگه دارید.

خشونت هیچ فایده ای برای قلب شکسته تان ندارد و تنها بدبختی تان را بیشتر کرده و درد و رنج تان را طولانی تر می کند. اگر احساس می کنید نمی توانید در برابر وسوسه آسیب زدن به خودتان یا دیگری مقاومت کنید، نزد درمانگر بروید.

8- التماس نکنید
اگر قرار بود طرف مقابلتان برگردد، از اول نمی رفت؛ البته اگر آقا هستید، قضیه کمی متفاوت است؛ می توانید یکی دو بار از او خواهش کنید که برگردد؛ زیرا در بسیاری از مواقع، رفتن و قهر کردن، سیاست خانم ها برای مطرح کردن یک درخواست جدی است؛ اما اگر مشاهده کردید که اینطور نیست، بهتر است به اصطلاح، دور این رابطه را خط بکشید و بدانید که التماس کردن بی فایده است. این کار مثل این می ماند که از او بخواهید بیشتر از این قلبتان را خرد و خاکشیر کند. یادتان باشد زندگی بدون او هم می تواند جریان داشته باشد؛ فقط باید کمی صبر کنید تا ببینید.

9- نامزدی مجدد بلافاصله پس از اتمام رابطه، ممنوع
یکی از رایج ترین و البته خطرناکترین اشتباهات افراد بعد از شکست در یک رابطه همین است. وقتی از کسی جدا می شویم، خلأ وحشتناکی زندگی مان را فرا می گیرد و به همین دلیل معمولا به سمت رابطه جدیدی متمایل می شویم و اگر از نفر قبل کینه داشته باشیم، این بهترین راه برای ضربه زدن به اوست؛ اما مطمئنا هیچ کس این را نمی خواهد؛ زیرا قبل از فرد مقابل، خود فرد است که از یک رابطه نسنجیده آسیب جدی می بیند.

از این گذشته، فرد پس از پایان تلخ یک رابطه به زمان نیاز دارد تا با خود خلوت کند و با انجام مراحل سوگواری، به طور کامل از این زخم رها شود. همچنین گذشت زمان، برای کنار رفتن احساسات سطحی و بررسی رابطه قبلی با درایت و درس گرفتن از این تجربه برایش لازم است تا بتواند از اشتباهات و شکست های آینده جلوگیری کند.

10- بدگویی ممنوع
بهترین کاری که می توانید انجام دهید، حفظ شأن و شخصیت خودتان است؛ سعی کنید سرافراز از این قضیه بگذرید. زمانی می رسد که دیگر صحبت کردن درباره این شکست موردی ندارد. درست است که تجربه ای سخت بود اما هر چه بیشتر بر روی دل شکستگی تان تمرکز کنید، بیشتر احساس ناامیدی و بیچارگی کرده و با این کار، خودتان را به عنوان یک آدم بیچاره به دیگران معرفی می کنید. اگر احساس می کنید به شما بسیار ظلم شده است، نزد مشاور بروید و دلتان را خالی کنید؛ اما این کار را برای هر کسی انجام ندهید.

m.r.arash بازدید : 239 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

پایـان رابطـه‌‌‌, زندگی زناشویی, مشكلات زندگی زناشویی

شاید فكر می‌كنید زندگی كردن نیازی به مهارت ندارد و همه ما ذاتا می‌‌دانیم چگونه زندگی كنیم اما اگر این‌طور بود هیچ مشكلی را در زندگی زناشویی خود تجربه نمی‌كردیم در صورتی كه هر كدام از ما در زندگی دچار مشكلات كوچك و بزرگی هستیم كه نمی‌دانیم چگونه به وجود آمده‌‌اند و چگونه می‌توانیم آنها را برطرف كنیم. وقتی بدانیم مشكلات از كجا آغاز می‌‌شوند و چگونه ادامه می‌‌یابند و بزرگ می‌‌شوند، می‌‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم یك زندگی بدون مشكل چه مزیت‌‌هایی دارد آن وقت قبل از هرچیز درصدد یادگیری مهارت‌‌های زندگی برمی‌‌آییم. ریشه بسیاری از مشكلات ما در زندگی افكار غیرمنطقی است كه بین زن و شوهر ايجاد مي‌شود و این افكار رفتارهای غلط ما را در پی دارد كه نهایتا بروز مشكلات زناشویی نتیجه آنهاست.

افكار غیرمنطقی؛  دیواری بین زن و شوهر
- همه باید مرا تایید كنند و دوستم داشته باشند مثلا همسرم بیشتر از اینكه به خودش فكر كند باید به من فكر كند.

- من باید فردی با كفایت و باهوش باشم و در همه جنبه‌‌های ازدواج به بهترین شكل عمل كنم. باید بدانیم هیچ‌كس كامل نیست و اگر ما این‌گونه فكر كنیم به هر حال یك‌جا ممكن است در زندگی درست عمل نكنیم و آن وقت است كه احساس بی‌‌كفایتی و اینكه همسر خوبی نیستیم ما را می‌آزارد.

- كار اشتباه باید به‌شدت تنبیه شود و باید كارهای اشتباه همسرم را تلافی كنم. كسانی كه این‌گونه فكر می‌كنند می‌‌خواهند همسرشان را آن‌طور كه دوست دارند اصلاح كنند كه هیچ‌گاه نیز نمی‌‌توانند چراكه این روش نتیجه عكس می‌‌دهد.

- هرگاه همسرم كاری را اشتباه انجام دهد او را سرزنش می‌كنم. سرزنش بزرگ‌‌ترین آسیب‌‌ها را به زندگی مشترك وارد می‌آورد.

- همسرم باید بداند من چه می‌‌خواهم و من خواسته‌هایم را به او نمی‌‌گویم. بعضی‌‌ها فكر می‌‌كنند اگر خواسته‌های‌شان را به همسرشان بگویند از ارزش آن كم می‌‌شود و دیگر فایده‌‌ای ندارد. باید خواسته‌‌ها را گفت به‌ویژه مردها معمولا خواسته‌‌های زنان را نمی‌‌دانند.

- اگر همه‌چیز وفق مراد من پیش نرود، فاجعه است و آنچه می‌خواهم از همه‌چیز مهم‌‌تر است. با این باور هیچ‌گاه توقعات‌مان برآورده نشده و رنجش‌ها روی هم انباشته می‌‌شود.

- نكند زندگی زناشویی‌ام در خطر قرار گیرد و من و همسرم با شكست روبه‌رو شویم. ترسیدن از آینده می‌‌تواند آینده را خراب كند و وقتی راجع به مسئله‌‌ای تفكرات منفی وجود داشته باشد ناخودآگاه درست پیش نخواهد رفت. لزومی ندارد كه وقتی اتفاق بدی نیفتاده است ما از ترس آن اتفاق زندگی خود را تلخ كنیم.

- این تفكرات غیرمنطقی می‌‌تواند ضربه‌‌های سهمگینی به زندگی وارد كند اما اگر بتوان آنان را با افكار منطقی جایگزین كرد هم خودمان راحت‌تر زندگی می‌‌كنیم و هم همسرمان.

حال به سؤال‌های زیر پاسخ دهید:
شاید این مـوارد بـه دلـیـل رفـتـارهـای شما به وجود آمـده باشند. به هر حال دلیـل بـروز آنها هر چه باشد، شایـد وقت آن رسیده که نگـاه دقیق‌تری به رابطه خود بیندازیـد و تصمیم خود را برای ادامه یا قطع آن اتخاذ کنید.

1. اگر در موقعیتی دور از همسرتان هستید، چند روز است که با شما تماس نگرفته است؟
1. مدام تماس می‌گیرد و جویای حالم می‌شود
2. يك روز
3. 2 روز
4. زیاد پیش می‌آید که از هم بی‌خبر باشیم.


اخطار 1 - چند روز با شما تماس نمی‌گیرد:
البته این علامت لزوما نشان‌دهنده اتمام رابطه نیست اما اگر او سابقا عادت داشته که همیشه به شما تلفن کند، پس بدانید که یک جای کار اشتباه است.

2.هر چند وقت یکبار دعوا می‌کنید؟
1. هفته‌ای يك‌بار
2. هر 2،3 روز یکبار
3. روزی يك‌بار
4. روزی چند بار

اخطار 2 - دعوا کردن:
 آیا او به تازگی بیش از حد معمول از کوره‌ درمی‌رود؟ آیا به خاطر مسائل جزئی و بی‌ارزش بحث و مشاجره راه می‌اندازد؟ این مورد زمانی روی می‌دهد که طرف شما هیچ‌گونه تمایلی به ادامه ارتباط ندارد اما در عین حال نمی‌خواهد رابطه از طرف او قطع شود. بهتر است خودتان را گول نزنید، اگر احساس می‌کنید او به رابطه علاقه‌مند نیست، خیلی راحت از او در مورد این مطلب سؤال کنید.

3. آیا شده این اواخر چندین ساعت ناپدید شود یا کارهای مشکوک از او سر بزند؟
1. اصلا
2. به ندرت
3. گاهی
4. بله

اخطار 3 - او مرموز می‌شود:
 او به شما نمی‌گوید کجا بوده یا با چه کــسی در حال برقراری مکالمه تلفنی است. شما دیگر نمی‌توانید به حریم شخصی او نفوذ داشته باشید. ممکن است برای چندین ساعت ناپدید شود بدون اینکه هیچ توضیح قانع کننده‌ای برای کار خود داشته باشد.

 4. آیا در صحبت‌هایش کلمه ما تبدیل به من شده است؟
1. اصلا
2. به ندرت
3. گاهی
4. بله

اخطار 4 - «من» جایگزین «ما» می‌شود:
 شما   بیشتر می‌نشستید و در مورد آینده مشترک‌تان صحبت می‌کردید؛ ما این کار را می‌کنیم، ما آن کار را می‌کنیم، ولی حالا او به شما می‌گوید: «من می‌خواهم این کار را انجام دهم» دیگر شما جزئی از آینده او به حساب نمی‌آیید.

 5. بیشتر اوقات فراغتش را چگونه صرف می‌کند؟
1. با من
2. تنها مشغول کاری می‌شود.
3. نمی‌دانم.
4. با دوستانش

اخطار 5 - او بیشتر وقت خود را با دوستانش صرف می‌کند:
 آیا می‌خواهید با دوستانش بجنگید؟ توجهی به شما ندارد؟ شما قبلا مهم‌ترین و باارزش‌ترین دارایی او بودید اما حالا دوستانش برایش مهم‌تر از شما هستند.

6. آیا با هم اختلاط می‌کنید؟
1. هر روز
2. هفته‌ای يك تا 2 روز
3. شاید ماهی يك‌بار
4. اصلا
 
اخطار 6 - با هم اختلاط نمی‌کنید:
 شاید قبلا چندین‌بار در هفته می‌نشستید و در مورد هر چیزی از آب و هوا گرفته تا اینکه چه بلایی بر سر لایه ازن خواهد آمد بحث می‌کردید اما دیگر هیچ خبری از آن بحث‌های طولانی‌مدت نیست.

7. آیا در جمع یا مهمانی‌اي كه می‌روید، کسی متوجه تنش و خلاء عاطفی بین‌تان می‌شود؟
1. خیر همه‌چیز مثل همیشه است.
2. خیر قرار گذاشتیم جلوی دیگران نقش بازی کنیم.
3. به ندرت کسی متوجه می‌شود.
4. بله، اکثرا متوجه می‌شوند.

اخطار 7 - اطرافیان نسبت به رابطه شما مشکوک می‌شوند:
 دوستان و اطرافیان متوجه وجود تنش و خلاء عاطفی در رابطه شما شده و سؤال‌هایی از این قبیل را از شما می‌پرسند: «آیا همه‌چیز خوب پیش می‌رود؟»

8.آیا زیاد از حد از شما انتقاد می‌کند؟
1. خیر
2. به ندرت
3. گاهی
4. بله
 
اخطار 8 - بیش از هر زمانی از شما انتقاد می‌کند:
 می‌گوید «این چه لباش زشتی است؟!» البته این در حالی است که همین چند هفته پیش خود او پیشنهاد خرید لباس را به شما داده بود.

9. آیا در اوقات فراغت حرف مشترک یا سرگرمی مشترکی دارید؟
1. بله
2. گاهی
3. به ندرت
4. اصلا

10.آیا با شما مخالفت می‌کند؟
1. اصلا
2. به ندرت
3. گاهی
4. همیشه

کلید تست:
گزینه 1 :1 نمره ، گزینه 2: 2 نمره، گزینه 3: 3 نمره و گزینه 4: 4 نمره دارد.

-  اگر جمع نمرات شما بین يك تا10 باشد، هیچ جای نگرانی نیست و رابطه شما از سلامت کامل برخوردار است.

-  اگر جمع نمرات شما بین 10تا20 باشد، در مواردی که پیش آمده تجدید نظر کنید و سعی در رفع آنها داشته باشيد زیرا رابطه خوبی دارید و حیف است.

-  اگر جمع نمرات شما بین 20تا30 باشد، کمی قضیه را جدی بگیرید و با همسرتان صحبت کنید تا با کمک هم بتوانید این مشکلات را حل کنید زیرا در غیر این‌صورت رابطه شما در سراشیبی قرار دارد.

-  اگر جمع نمرات شما بین 30تا40 باشد، باید هر چه سريع‌تر از روانشناس یا مشاور کمک بگیرید زیرا اين علائم نشان‌دهنده نزدیکی به اتمام رابطه را نشان می‌دهد.

m.r.arash بازدید : 330 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 

زبان بدن,تقویت زبان بدن,هوش‌گفتاری

یک مغز با نبوغ بالای گفتاری و یک قلم قدرتمند، برنده‌تر از تیغ شمشیر هستند. هوش‌گفتاری همان نبوغ کلام است و منظور از آن، توانایی شعبده‌بازی با حروف و واژگان است. بنابراین ضریب هوش‌گفتاری افراد با گستره دایره لغات ایشان اندازه‌گیری می‌شود.


بری مک‌کیگان از جمله مشت‌زنان جوان بود که در مدتی کوتاه نگاههای بسیاری را به خود جلب‌کرد. بسیاری از مردم، قدرت افسونگر مک‌کیگان در هوش‌گفتاری، را دلیل این توجه می‌دانند. او خود می‌گوید که در زمانی که به مشت‌زنی در داخل رینگ بوکس می‌پرداخته هرگز فکر نمی‌کرده که دانش بهره‌‌گیری از کلمات تا این اندازه مهم باشد، چرا  که چابکی جسم و ذهن در ورزش، برنده را مشخص می‌کند. اما مک‌کیگان پس از بازنشستگی از بوکس به حرفه گزارشگری رویدادهای مشت‌زنی علاقمند می‌شود و در قالب یک گزارشگر ورزشی به تلویزیون می‌پیوندد. او در همین بین متوجه اهمیت برخورداری از دایره وسیعی از واژگان در هیجان‌انگیزکردن گزارشات می‌شود. مک‌کیگان مدتهاست که به کمک تکنیکهای افراد نام‌آوری نظیر تونی بازان؛ اقدام به گسترش قدرت محاوره خود کرده است. مک‌کیگان تبدیل‌شدن به یک جنگجوی همه ‌فن حریف واژگان را برای همه شدنی می‌داند.

یک مغز با نبوغ بالای گفتاری و یک قلم قدرتمند، برنده‌تر از تیغ شمشیر هستند. هوش‌گفتاری همان نبوغ کلام است و منظور از آن، توانایی شعبده‌بازی با حروف و واژگان است. بنابراین ضریب هوش‌گفتاری افراد با گستره دایره لغات ایشان اندازه‌گیری می‌شود.

آن‌گونه که روان‌شناسان عصر حاضر اثبات کرده‌اند، ارتباطی مستقیم میان شیوه بکارگیری کلمات و گستره‌ی دایره واژگان افراد، با موفقیت آنها وجود دارد. لذا کلمات نقشی تعیین‌کننده در توفیق اجتماعی افراد ایفا می‌کنند.

افراد دارای هوش‌گفتاری بالا، تخیلی آشوبگر و سرشار از ایده دارند. ضمن آنکه نیازهای مغز خود را می‌شناسند و قادرند تا با گسترش مستمر دایره لغات خویش از جسم خود نیز در جهت برقراری ارتباطات مؤثر استفاده کنند. این افراد، قدرت کلام بالایی در درک مطالب داشته و با قدرت و شیوایی بیان خود، ذهن و قلب مخاطبانشان را افسون می‌کنند. افزون بر این، آنکه در زندگی حرفه‌ای نیز، هر شغلی واژگان و اصطلاحات مختص به خود را دارا است. بنابراین نوابغ سخن، در حرفه خود نیز موفق‌ترند. راهکارهای بسیاری برای افزایش هوش‌گفتاری وجود دارد. حل جدول واژگان و معماها و نیز مشارکت در بازی‌های ذهنی،گوش‌دادن و یادگرفتن واژگان غیرمعمول و جدید در مکالمات روزمره و نیز تبدیل‌شدن به شنونده‌ای ماهر، استفاده از قدرت بینایی و دنبال کردن واژگان جدید، ترسیم نقشه ذهن (که یادداشتی با این عنوان را قبلاً از طریق همین سایت خواندیم)، سرمایه‌گذاری روی یک فرهنگ واژگان پربار و اختصاص زمان به مطالعه آن، استفاده از بازی به عنوان یک ابزار آموزشی در جهت یادگیری واژگان و افزایش نبوغ کلامی و آشنایی با کارکرد نورونهای آیینه‌ای از جمله این راهکارها است.

•    زبان بدن و نقش آن در تقویت نبوغ گفتاری
تقویت زبان بدن دیگر عامل مؤثر در شکوفایی نبوغ گفتاری است. همانگونه که شکسپیر نمایش‌نامه نویس شهیر در درام هملت می‌گوید:" باید اجازه ‌داد که بینش و بصیرت آدمی چراغ راه او باشد." پس باید عمل را با واژه و واژه را با عمل‌سازگار کرد. روشن است که جسم و اندام ما بخش اعظمی از نبوغ کلامی‌مان را شکل می‌دهد. بنابراین نمی‌توان زبان بدن را از هوش کلامی مجزا دانست. از این‌رو باید هماهنگی و انطباق کاملی میان حجم کلمات، نیروی صدا و لحن کلام و نیز حرکات اندام بدن موجود باشد تا هوش‌گفتاری بالایی داشته باشیم. پس نباید به هیچ‌وجه صدای سکوت را دست‌کم بگیریم. اندام ما تصویری است که ما از خود داریم. بنابراین هر چه ما تصویری دقیق‌تر از خود داشته باشیم، احساس سایرین نیز این خواهد بود که گفته‌های ما سنجیده‌تر و هوشمندانه‌تر است. بنابراین صدای اندام ابزاری است که اسلکت کلمات را وزن و معنا می‌بخشد. زبان بدن، زبانی جهان است به‌گونه‌ای که تمام مردم از هر ملیتی و با هر زبانی هنگامی که نمی‌توانند با زبان خود حرف بزنند، با ایما و اشاره و با دستان خود صحبت می‌کنند. بنابراین صدای خود و مهارتتان در سخنوری را به کمک ضبط صوت و یا دستگاههای دیگر مطالعه کنید، چرا را می‌توانید از طریق تمرین مقابل آیینه تقویت کنید. صدای شما یکی از ابزارهای مهم هوش کلامی‌تان است. به‌علاوه مهارتتان در زبان بدن

اما چه روشهای دیگری برای تقویت نبوغ گفتار وجود دارد؟

در ادامه با تعدادی از روشهای تقویت هوش‌گفتاری آشنا می‌شویم.

1.    کلمات بیشتری یاد بگیریم
یکی از متداول‌ترین روش‌های تفکر، تفکر شفاهی یا کلامی است. هر چند که هوش چندگانه شامل طیفی از انواع هوش، از هوش ریاضیاتی و موسیقیایی گرفته، تا هوش فضایی، هیجانی وکلامی است؛ اما شاید بیشترین وابستگی روزمره ما به هوش کلامی‌مان باشد. چرا که ما تمایل داریم تا با کلمات فکر کنیم و خود را با کلمات ابراز کنیم. بنابراین باید درک خود را از زبان، به کمک گسترش دایره لغات خود، تقویت کنیم. یک فرهنگ لغات روان و ساده یکی از الزامات میزهای کار  باشد. از فرهنگ لغات فارسی و یا حتی دیگر زبانها می‌توان در راستای یادگیری معانی جدید و نیز مشتقات لغات مختلف بهره برد و به‌علاوه تلفظ صحیح واژگان را آموخت. چرا که ادای درست کلمات، نشان از هوش بالای کلامی است.

2.    بازی کنیم
بازی روشی مهیج برای تعامل با دنیای بیرون و از قوی‌ترین ابزارهای یادگیری است که می‌توان به مدد آن، واژگان بسیاری آموخت. به عنوان مثال، شکسپیر یکی از کسانی بود که به کمک بازی با کلمات، واژگان بسیاری را تولید و به فرهنگ لغات افزود. مقابل آیینه‌ای تخت بایستید و با خود صحبت کنید، شاید به نظر جنون‌آمیز باشد، اما می‌توان به کمک این روش از تمام ضعف‌ها و نقاط قوت خود تصویربرداری کرد.

ناپلئون بناپارت می‌گوید که" باید با قدرت واژگان بر مردم حکمرانی کرد." این جمله نشانگر قدرت فراوان کلمات و اثرگذاری آنها بر مغز انسانها است. زبان را زره مغز می‌دانند، بنابراین این زره را بر تن کنیم و وارد زمین بازی شویم. بازی زبان و پرورش نبوغ گفتار، بازی پیچیده‌ای است. بنابراین تلاش کنیم تا با تمرین بیشتر از هر اشتباه پله‌ای برای تلاش بعدی و دستیابی به موفقیت بسازیم.

3.    الگوبرداری آگاهانه کنیم
نوازد یک انسان با رصد دقیق محیط پیرامون خود، می‌کوشد تا از رفتار هم‌نوعان خود تقلید کند تا راه رسم بقا و کسب قدرت‌ سازگاری را بیاموزد. بنابراین برای تبدیل‌شدن به بهترین‌ها، می‌توانیم از متخصصانی که در حرفه ما مشغول به کار هستند و گفتاری دلنشین و‌گیرا دارند الگوبرداری کنیم. به‌علاوه می‌توان با مشاهده و زیر نظرگرفتن واژگان مورد استفاده بازیگران، مجریان، معلمین و دیگر سخنوران، این کلمات خاص را به دایره واژگان خود افزود، پرورش نبوغ گفتاری درگرو آن است که واژگان ناشناخته و کلماتی که معنای آن را نمی‌دانیم را دنبال کنیم. عشق به غلبه بر نادانسته‌ها و تعهد به یادگیری مستمر از جمله ویژگی‌های سخنوران توانمند است.

به‌علاوه باید با واژه‌ها و به ویژه کلمات سخت‌تر، فلسفی، علمی و سرد ارتباط نزدیک‌تری برقرار و این کلمات را با توجه به رویکرد خود متناسب‌سازی کنیم. نوابغ سخن، شکارچیان واژه بوده و مدام در جست‌وجوی کلمات جدید هستند. یک دفترچه برای ثبت کلمات جدید داشته‌ باشیم که در آن می‌توانیم خلاصه‌ای از داستانهای خواندنی، اشعار زیبا، حرفهای حکیمانه و پندآموز، کلمات فنی و تخصصی و انواع واژگانی که در طول روز با آنها برخورد می‌کنیم را یادداشت کنیم.

m.r.arash بازدید : 61 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

 

شیوه مطالعه, مهارت های مطالعاتی,زمان مطالعه

در روزهای محدود باقی مانده تا امتحان دانشگاه چه طور برنامه ریزی کنیم که در همه دروسمان نمره قابل قبولی بیاوریم؟

تلنبار شدن درس
«ماراتون مطالعاتی» احتمالاَ واژه ای است که فرهنگ ما بیش از هر فرهنگ دیگری با آن آشناست! پدیده ای که به تلنبار کردن و سپس مطالعه یک باره  مطالب در یک فاصله زمانی کوتاه اتلاق می شود. این شیوه مطالعه روشی فرساینده است و موجب می شود فراگیران هر چه بیشتر از مطالعه مطالب طفره بروند؛ که پیامد آن موفقیت اندک و یا حتی شکست تحصیلی است در کنار این پدیده یکی دیگر از علل شکست تحصیلی دانشجویان این است که نمی دانند چگونه مطالعه کنند یا در مجموع مقصودشان از مطالعه چیست بهترین روش می تواند ایجاد مهارت های مطالعاتی کارآمد باشد.

در این مطلب به معرفی روش هایی می پردازیم که به افراد کمک می کند تا در مدت زمانی محدود، برای خود یک برنامه ریزی درسی مفید طراحی نمایند.
 
1- حتما برنامه داشته باشید
برای این کار یک برنامه درسی بنویسید و آن را در اتاق خود نصب کنید زمان مطالعه را وقتی در  بهترین وضعیت روحی قرار دارید تنظیم نمایید. دانشجویان موفق با این نکته موافقند که جدول بندی هفتگی بهترین نتایج را به همراه دارد و انعطاف پذیری در برنامه ریزی، برای ایجاد سازگاری ها بر حسب نوع تکلیفی که انجام می دهید لازم است. برنامه درسی نمرات بهتر را تضمین می کند و در واقع می تواند زمان مطالعه ای را که هم اکنون صرف می کنید کاهش دهد.

2- مکان و زمان مناسبی برای مطالعه داشته باشید
برای مطالعه یک مکان راحت و ساکت انتخاب کنید و زمان مطالعه خود را به دوره های دو یا سه ساعته تقسیم کنید پس از هر 45 دقیقه مطالعه مداوم، ده دقیقه برای استراحت وقت بگذارید. محل مطالعه تان را انتخاب کنید و تنها در آنجا مطالعه کنید.

محل مطالعه، باید نزدیک و ساکت باشد و شخص در آن به هیچ وجه دچار حواسپرتی نشود بسیاری از افراد با وجود نیت خوبی که دارند، مرتکب این خطا می شوند که محل خواب را به عنوان محل خاص مطالعه انتخاب می کنند متاسفانه چنین افرادی خیلی زود در می یابند که این محل تنها چیزی را که نصیب آن ها می کند چرت زدن و فرو رفتن در خواب است.
تنظیم زمان مطالعه بر مبنای انطباق با ویژگی های شخصی، نکته ای بسیار اساسی و با اهمیت است؛ یعنی اینکه چه وقت شما در بهترین وضعیت هستید اگر مشکل شما یافتن زمان مطالعه است پس شما عادت به انجام کارهایی دارید که شما را از مطالعه باز می دارد

3- در جایی شبیه به محل امتحان درس بخوانید
روان شناسی به نام گاتری اعتقاد دارد اگر افراد می خواهند بیشترین استفاده را از مطالعات خود بکنند باید دقیقاً در همان موقعیتی که آزمون در آن برگزار خواهد شد تمرین و مطالعه کنند. به نظر گاتری بهترین مکان برای مطالعه، اتاقی است که در آن امتحان خواهید داد؛ زیرا همه محرک های آن اتاق با اطلاعاتی که مطالعه می کنید تداعی خواهند شد. در وهله اول ممکن است این عقیده عجیب و غیرمعمول به نظر برسد، اما منظور گاتری چیز دیگری است. او می گوید علت اینکه خیلی از مطالب در هنگام امتحان از یاد می روند این است که میان شرایطی که فرد در آن به مطالعه می پردازد و شرایطی که در آن امتحان می دهد شباهت کافی وجود نداشته است، بنابراین بهترین کار این است که پس از یادگیری مطالب در شرایط دیگری که به خصوص محرک های مشابه با محرک های محل امتحان در آن حضور دارند مطالب را مرور کنیم؛ برای مثال در آماده شدن برای یک آزمون تشریحی، سعی کنید حدس بزنید سوالات چه خواهد بود و خود را مجبور کنید در شرایط زمانی حاکم بر جلسه امتحان به آن سوالات پاسخ دهید.
 
4- از درس خواندن لذت ببرید
بهتر است فضایی که در آن درس می خوانید فرح بخش ولذت آفرین باشد لباس راحتی بپوشید، چای داغی بنوشید و بر اساس برنامه زمان خاصی را به مطالعه درس مشخصی اختصاص دهید. ترفندی که به شما کمک می کند، تغییر دادن احساساتی است که شما نسبت به مطالعه کردن دارید اگر این طور عمل کنید مطالعه می تواند فعالیتی لذت بخش باشد.
 
5- زمانی درس بخوانید که بازده بالایی داشته باشید
زمان هایی را که می خواهید در یک روز به مطالعه اختصاص دهید، بخش بندی کنید انتخاب زمان مناسب موضوعی اساسی است. برخی افراد صبح ها به موثرترین شکل مطالعه می کنند و برخی ها بعد از ظهرها را زمان مناسبی می دانند.

تنظیم زمان مطالعه بر مبنای انطباق با ویژگی های شخصی، نکته ای بسیار اساسی و با اهمیت است؛ یعنی اینکه چه وقت شما در بهترین وضعیت هستید اگر مشکل شما یافتن زمان مطالعه است پس شما عادت به انجام کارهایی دارید که شما را از مطالعه باز می دارد.
 
6- گاهی گروهی درس بخوانید
گاهی اوقات که احساس می کنید کارتان خوب پیش نمی رود یا مطالعه درسی برایتان کسل کننده است دوستی را بیابید که با شما از نظر عادات مطالعه همانند باشد مکان و میز مطالعه  مشترکی را با او انتخاب کنید و سعی کنید مباحثی را که یاد گرفته اید برای هم بازگو نمایید. مطالعه گروهی در یادگیری بهتر و سریع تر بعضی دروس سودمند است.
 
7- هدفمند درس بخوانید
برای هر درس، سطح علاقه و میزان نیازتان را به مطالعه رتبه بندی کنید. فهرستی از نیازهای مربوط به هر درس تهیه کنید. نمره ایده آل تان را به عنوان هدف در نظر بگیرید و حتماً زمانی را برای مرور درس هایتان در نظر بگیرید.
 
8- هوشیار باشید
همواره هوشیاری و بیداری خودتان را حفظ کنید. در بعضی مواقع صرف نظر از جذابیت موضوع مورد مطالعه، حفظ هوشیاری و سرحالی بسیار دشوار می شود. فرض کنید مجبورید چند جلد کتاب را برای امتحان تان مطالعه کنید و وقت چندانی هم برای انجام آن ندارید. از خستگی ذهنی و جسمی نمی توانید چشمان تان را باز نگاه دارید. حال این توصیه را به کار بندید: نخست یک ساعت تنظیم کنید وقت تهیه کنید ساعت را برای فاصله های 15- 10 دقیقه ای تنظیم کنید. مطالعه را شروع کنید تا زمانی که صدای زنگ را بشنوید از پشت میز بلند شوید و به مدت دو دقیقه در اتاق قدم بزنید می توانید آب میوه ای بنوشید و سپس دوباره ساعت را تنظیم کنید و تمام فرآیند را از سر بگیرید.

شیوه مطالعه, مهارت های مطالعاتی,زمان مطالعه

9- خواب و تغذیه را فراموش نکنید
خوب بخوانید و خوب غذا بخورید حتماً برای صبحانه وقت بگذارید. باید تا به حال متوجه شده باشید که در هنگام درس خواندن علاقه شما به تنقلات و شیرینی جاتی مانند شکلات افزایش می یابد در واقع این «مغز شماست که برای کارآمد بودن بیشترش به گلوکز نیاز دارد وقت خود را صرف کارهایی که بی دلیل ذهن شما را خسته می کند نکنید تماشای تلویزیون، صحبت های طولانی با تلفن و بگومگوهای خانگی به شدت انرژی لازم برای مطالعه را در شما کاهش می دهد.
 
10- مطالب را مرور کنید
آیا در هنگام مطالعه برای به یاد آوردن اطلاعات خود دچار مشکل می شوید؟ به خاطر داشته باشید که اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت پس از چند لحظه زوال می یابند؛ مگر آنکه تلاش کنید آن ها را در حافظه بلند مدت تان جای دهید. پژوهش ها نشان می دهند که اگر در طول 24 ساعت پس از فراگیری، مطالب را مرور نکنید 80 درصد از آن ها فراموش می شوند. از طریق مرور اطلاعات در سریع ترین زمان ممکن، شما نه تنها حجم مطالبی را که آموخته اید افزایش می دهید بلکه در زمان مطالعه تان نیز صرفه جویی می کنید.
 
11- ابتدا مطالب دشوار یا لذت بخش را بخوانید
با آگاهی از این که قرار است تمامی فصول یک کتاب و یا تمامی کتاب های مرتبط به آزمون را مطالعه کنید، برنامه ریزی تان را به گونه ای سازمان دهید که هر نوبت مطالعه تان را با خواندن مطلبی که به آن مشتاق هستید، آغاز کنید. البته گاهی بهتر است در ابتدا به مطالعه دشوارترین مطلب پرداخت؛ یعنی زمانی که ذهن شما آماده ترین وضعیت را برای یادگیری دارد و به سهولت مسائل را هضم می کند و به خاطر می سپارد.
 
12- کارهای ناتمام را کنار بگذارید
درست قبل از شروع زمان مطالعه، به هیچ کار ناتمامی نپردازید بسیاری از افراد در این موقع در مورد کارهایی که نسبت به انجامشان تعهد دارند و نیمه تمام مانده فکر می کنند. آن ها مجبور هستند که این کارها را انجام دهند تا از تعهدی که دارند رهایی یابند. به طور معمول فعالیت های نیمه تمام بیش از کارهای تکمیل شده ذهن را مشغول می کنند و موجب تخیل و رویاپردازی می گردند؛ بنابراین زمانی که می دانید باید ذهن تان را درگیر مطالعه ای خاص کنید دیگر به مسائل پیچیده و فکرهای بیهوده نپردازید.

m.r.arash بازدید : 57 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

خودشناسی,شناخت خود, شناخت خداوند

اگر ما بتوانیم قسمت کوچکی از دنیای ماورایی را با استفاده از خودشناسی و خداشناسی درک کنیم دیگر دلمان به این دنیا بند نمی‌شود و مدام هوای عالم بالا را می‌کند و بالطبع برای رسیدن به آن دنیا و درک لذت‌های آن تلاش می‌کند.

یکی از گام‏های نخستین در راه اصلاح نفس وتهذیب اخلاق و پرورش ملکات والای انسانی، خودشناسی است. انسان از طریق خودشناسی به کرامت نفس و عظمت خلقت بزرگ الهی و اهمیت روح آدمی که پرتوی از انوار الهی است، پی می برد و از همین راه خالق خویش را شناخته و مسیر عبودیتش را طی می نماید.

پیامبر (ص) فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ کسی که خود را بشناسد، تحقیقاً پروردگارش را می شناسد.

اما منظور از خودشناسی در این حدیث چیست؟ اینکه اگر انسان خودش را بشناسد، خدا را خواهد شناخت، به چه معنا است؟
بدن انسان‌ها دارای ساختار بسیار پیچیده‌ای است، منظم کار کردن میلیون‌ها سلول در کنار هم با ساختار پیچیده و بسیار منظم چشم که هنوز که هنوز است دانشمندان نتوانسته‌اند برای آنها تبیینی پیدا کنند و... نشان از قدرت و حکیم بودن خداوند دارد. به همین دلیل در این حدیث امام علی (ع)، از انسان‌ها می‌خواهد خود را بشناسند، چرا که این امر باعث شناخت خداوند می شود.

حركت انسان در مسیر تكامل و قرب به خدا از خودشناسی آغاز می‌شود. انسان تا با خودش آشنا نشود و از استعداد بی نهایت و ارزش فوق العاده جوهر انسانی خود آگاه نگردد، حركت جدی و پیگیرانه‌ای را در جهت شكوفایی نیروهای نهفته در خود سامان نمی‌دهد و خط سیر درستی را در زندگی نخواهد داشت. تقریبا همه چیز از شناخت انسان و موقعیت با ارزش او در جهان هستی شروع می‌شود.

 در واقع اولین و پر فایده‌ترین دانستنی ها برای انسان، شناخت خود است. شناختی كه بدون آن هیچ چیزی به درستی برای انسان شناختنی نیست و هیچ برنامه‌ای مفید فایده و موثر نمی‌باشد. حتی شناخت خدا، از شناخت انسان آغاز می‌شود.  به طور كلی انسان را دو گونه شناخت است. شناخت درون و شناخت بیرون. برای شناخت بیرون از شناخت درون باید آغاز نمود. بدون شناخت درون، شناخت بیرون چندان حقیقی و موثر نیست.

خودشناسی اگر درست انجام شود، انسان در مسیر درست زندگی قرار می‌گیرد و در صورتی كه ناصحیح باشد، راه انسان جهت انحرافی به خود می‌گیرد و از مسیر حقیقی زندگی خارج می‌شود.

در این حدیث، امام علی(ع) از انسان‌ها می‌خواهد به خودشناسی و تفکر در خود بپردازند، اما همچنین از آنها می‌خواهد که در همین محدوده شناخت باقی نمانند و قفس درون را بشکنند و از شناخت درون به شناخت بیرون و خداوند پل بزنند. خودشناسی یعنی از حصار کوچک تن گذشتن و رسیدن به دنیای حقیقی. اگر ما بتوانیم قسمت کوچکی از دنیای ماورایی را با استفاده از خودشناسی و خداشناسی درک کنیم دیگر دلمان به این دنیا بند نمی‌شود و مدام هوای عالم بالا را می‌کند و بالطبع برای رسیدن به آن دنیا و درک لذت‌های آن تلاش می‌کند.

تا انسان از شناخت صفات و ملکات خود غافل باشد،‌ نمی‌تواند به اصلاح خویش بپردازد،خویشتن شناسی مراتب مختلفی دارد: یک مرتبه آن نوعی است که در آن شناخت خویش از نظر استعدادها و سرمایه‌های خاصّی که در هر یک از زن و مرد وجود دارد. نوع دیگر خویشتن شناسی اخلاقی است، که شناخت خویشتن در این مرتبه به شناخت صفات، استعداد ها و ملکات اخلاقی مربوط می شود .

خودشناسی,شناخت خود, شناخت خداوند

پروانه شدن
انسان با تامل در خودش و با تفکر در اینکه منشاء وجودیش چه کسی است و اینکه چه کسی او را خلق کرده، به این نتیجه خواهد رسید که نباید زندگی خود را بیهوده صرف کند و باید در مسیری گام بردارد تا بتواند به سعادت دنیا و آخرت برسد. اما پس از تفکر در سر آغاز خودش، انسان وضعیت کنونی خودش را مورد بررسی قرار خواهد داد و تلاش خواهد کرد شرایط منفی و مثبت خود را مورد بازبینی قرار دهد و در نتیجه سعی خود را خواهد کرد از شرایط منفی خود کاسته و به شرایط مثبت خود اضافه کند. و در نهایت پس از بررسی وضعیت کنونی به وضعیت نهایی خود فکر خواهد کرد؛ اینکه به کجا خواهد رفت و چه سرنوشتی انتظارش را خواهد کشید و...

 انسان با تفکر در وضعیت ابتدایی، کنونی و نهایی خودش می‌تواند شناخت جامعی از خودش بدست آورده و در نتیجه هدف نهایی خود را مشخص کند و از این طریق به شناخت خداوند برسد.

بنابراین انسان در درجه اول باید خود را بشناسد؛ ویژگی‌های مثبت و منفی خودش؛ قابلیت‌های خودش، توانایی‌های خودش و... را بشناسد تا بتواند به شگفتی‌هایی که خداوند در او آفریده پی ببرد و در نتیجه خداوند را بشناسد.

m.r.arash بازدید : 65 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

 

كودك سالم ,نقاط ضعف كودك ,كمبود اعتماد به نفس درکودک

- متناسب با سن خود حرف مي‌زند و اصلا از لحاظ شاخص‌هاي تكاملي مشكلي نداشته و ندارد.
- در هر سني خود را به اندازه مطرح مي‌كند. انتظار دارد ديگران به او توجه كنند، ولي هرگز اجازه نيافته توقع داشته باشد همه فقط به او نگاه كنند.
- مي‌تواند به مدت متناسب با سن دور از پدر و مادر به سر برده و از بازي و تعامل با ساير اطفال و بزرگترها لذت ببرد.
- به فكر ديگران (از جمله پدر و مادر) است، ولي نه در حدي كه خود را فداي ديگران كند. شراكت را بر انزوا ترجيح مي‌دهد.
- از موفقيت در درس،‌ ورزش، موسيقي و... لذت مي‌برد، ولي نه آنكه فكر كند تمام هدف وي شاگرد اول شدن است و اگر نشد دنيا به پايان رسيده است. از شكست عبرت مي‌گيرد و به يك موجود افسرده و سرخورده تبديل نمي‌شود.
- فرق رقابت را با احساسات درك مي‌كند. وقتي به حوالي بلوغ برسد گروه هم سن و سال را بر دايره خانواده ترجيح مي‌دهد، جوك مي‌گويد، تيم ملي و قهرمانان معروف ورزشي را مي‌شناسد، از سياست، دين و پيشرفت‌هاي علمي دنيا باخبر است و خود را با علم جديد وفق مي‌دهد، به سر و وضع ظاهر خود به اندازه معقول مي‌رسد و از مدهاي جديد و هنرپيشگان كشور خود بي‌خبر نيست.
- در اواسط تا اواخر نوجواني، شغل احتمالي آينده خود را برگزيده است.

والدين براي داشتن كودكي سالم به چه نكاتي بايد توجه داشته باشند؟
1- والدين بايد واقع‌گرا بوده، نقاط ضعف كودك خود را درك و باور نمايند: آيا حرف زدن او دير شده است؟ (مثلا در پايان 3-2 سالگي هنوز كلمه حرف مي‌زند) آيا بيش از حد مي‌دود و از مبل و اثاثيه بالا و پايين مي‌رود، به نحوي كه در يك مهماني يا مهدكودك شاخص و انگشت نما مي‌گردد؟ آيا بيش از حد خجالتي است و از خواندن اشعاري كه از تلويزيون يا مهد ياد گرفته در ميهماني‌ها امتناع مي‌كند و يا بيش از حد به مادر خود چسبيده، به نحوي كه در پايان 3 سالگي نمي‌تواند 4-3 ساعت را دور از خانه و مادر به سر ببرد و خوشحال باشد؟ آيا مي‌تواند از خود دفاع كند، به نحوي كه اگر كودكي هم سن و سال مداد يا اسباب‌بازي را از دستش بيرون بكشد خودش بتواند آن را پس بگيرد؟ آيا خواندن، نوشتن و محاسبات رياضي را در حد سن خود مي‌داند؟

2- افراد مسئول مانند معلمين و پزشكان متخصص اطفال، بايد نقاط ضعف وي را يادآوري نمايند و دنبال كار را بگيرند، نه آنكه انكار و حذف صورت مسئله را چاره كار بدانند (مثلا بگويند كودك من بيش فعال نيست، معلم بي‌حوصله است يا حرف زدن وي دير نشده، همه افراد فاميل ما دير شروع به حرف زدن مي‌كنند و يا دور سر او كوچك نيست، طبيب جوان و بي‌تجربه است).

3- والدين بايد بتوانند جلوي حملات خشم خود را بگيرند و چاره همه رفتارها و خطاهاي طفل‌ (مثل دويدن، جيغ كشيدن و درس نخواندن) را در كتك و تنبيه جسماني جستجو نكنند.

4- والدين نبايد انتظار داشته باشند كه تمام اجتماع (از معلم گرفته تا اقوام و دوستان)، خود را با طفل ايشان منطبق نمايند، بلكه برعكس بايد بدانند كه هر انساني وظيفه دارد خود را با اجتماع منطبق كند (مثلا بگويند: بچه‌ها صبر كنيد، وقتي فريبرزجان از بازي خسته شود، همه اسباب‌بازي‌ها را به شما خواهد داد).


5- والدين بايد علايم اختلالات روانپزشكي را تا حد لازم در كودك خود درك كنند (افسردگي، تهاجم، كمبود اعتماد به نفس، ضعف تحصيلي، بيش‌فعالي و...) و در صورت لزوم از رجوع به منابع علمي غفلت ننمايند.

6- والدين بايد تا حد امكان وقتي به بحث و مجادله بپردازند كه طفل يا اطفال حضور نداشته و يا درخواب باشند.

m.r.arash بازدید : 265 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

 

طلاق والدین ,قبل از طلاق ,زندگی زناشویی

برای نسل ‌های متمادی والدین به امید اینکه ازخودگذشتگی‌ شان آخر کار به نفع فرزندانشان باشد، این توصیه را به جان خریده ‌اند. خیلی‌ها هنوز باور دارند که این تنها انتخاب والدینی است که در ازدواج خود به بن‌ بست رسیده ‌اند.

اما نظر من بخاطر تجربه شخصی که دارم چیز دیگری است. من که در خانواده ‌ای پرورش یافتم که والدینم تصمیم گرفتند بخاطر ما به زندگی زناشویی تاسف‌ برانگیز خود ادامه دهند، عقیده دیگری دارم. برای من طلاق والدین بسیار بهتر است از سالها زندگی در خانه ‌ای که والدین مدام در حال جنگ و دعوا هستند، به همدیگر احترام نمی‌ گذارند و بچه‌ ها با ناراحتی و عصبانیت مداوم بزرگ می‌شوند. این دنیایی بود که من در آن پرورش یافتم و زخم ‌هایی که از آن خوردم هنوز در زندگی‌ ام باقی مانده و باقی خواهد ماند.

من باور دارم که ماندن در یک ازدواج فقط به خاطر بچه ‌ها یک انتخاب فیزیکی است که هیچ نگاهی به درد احساسی و روانی که فرزندان متحمل می‌شوند ندارد. در چنین محیطی هیچ الگوی مثبتی از اینکه ازدواج چیست و چطور باید باشد برای بچه ‌ها وجود ندارد. درواقع، حتی باعث میشود در نظر آنها ازدواج چیزی ترس‌ آور و ناراحت ‌کننده به نظر آید که باید از آن دوری کرد.

وقتی والدین از نظر احساسی از هم جدا شده باشند و فقط زندگی فیزیکی کنار هم داشته باشند، خوشبختی، هماهنگی، همکاری، احترام و لذت حضور نخواهد داشت. بچه‌ ها این را احساس کرده، سردرگم می‌شوند و خیلی وقت ‌ها هم خودشان را مقصر برای بدبختی والدینشان تصور می ‌کنند. درنتیجه افرادی عصبی و مضطرب بزرگ شده و هیچ آرامشی در دوران کودکی خود تجربه نمی ‌کنند. زخم‌هایی که چنین زندگی بر جای می‌گذارد کم از زخم‌ های زندگی کودکانی که والدینشان از هم طلاق می‌گیرند ندارد.

به عقیده من، والدینی که در زندگی زناشویی خود به مشکلی می‌ خورند که قابل حل نیست و به همین دلیل تصمیم به طلاق می‌ گیرند انتخاب بسیار بهتری دارند و انتخاب آنها به نفع همه اعضای خانواده خواهد بود.

والدین خود من می ‌بایست در همان ابتدای ازدواج خود از هم جدا می‌شدند. آنها زندگی بسیار ناخوشایندی در کنار هم داشته، احترامی برای هم قائل نبوده و فرزندان خود را در خانه ‌ای پر از خشم، اضطراب، و مشاجرات و دعواهای مکرر بزرگ کردند.

یادم می‌آید که مادرم روزی از من پرسید که بهتر بود از پدرم جدا شود یا نه. من با فریاد گفتم، "نه!" من مادر و پدری مثل مادرها و پدرهای بقیه بچه ‌ها می‌خواستم. با اینکه کودکی ناخوشایند و سرشار از احساس ناامنی داشتم، می‌ترسیدم و نمی‌دانستم که با طلاق والدینم زندگی ‌ام چطور خواهد شد. البته مادرم هم شهامت لازم برای این کار را نداشت و سالها به زندگی تاسف ‌آور خود ادامه داد.

امروز که به گذشته نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم که آن یک اشتباه بود. هیچکدام از والدین من آدم‌های بدی نبودند فقط به درد هم نمی‌خوردند. مهارت‌های ارتباطی‌شان بسیار ضعیف بود و هرکدام فقط دوست داشتند به هر قیمتی که شده در دعواهای بین ‌شان پیروز شوند. البته هزینه اصلی که پرداخت کردند سلامت فرزندانشان بود. من فکر می‌کنم هر کدام از والدینم اگر طلاق می‌گرفتند، مجرد می‌ماندند یا شریک دیگری برای زندگی خود انتخاب می‌کردند، زندگی به مراتب بهتر و شادتر را تجربه می‌کردند.

به همین دلیل بود که وقتی زندگی زناشویی خودم دچار مشکل شد، راه دیگر را انتخاب کردم. اما بخاطر تجربیات کودکی‌ ام فهمیده بودم که در یک طلاق چه کارهایی را نباید کرد. همه تلاشم این بود که طلاقی به گفته خودم فرزندسالار داشته باشم. من و همسر سابقم با همکاری هم رابطه‌ ای خوب بین خودمان نگه داشتیم تا پسرمان از ده سالگی تا بیست سالگی برسد. چیزی که خوشحالم می‌کند این است که پسرم که الان به جوانی تبدیل شده، این همکاری‌های ما را تایید کرده و قدردان آن است.

خوشبختانه به وجود تجربیات تلخ کودکی هنوز به ازدواج اعتقاد دارم و بعد از شکست در ازدواج اولم، دوباره ازدواج کردم. توصیه من به والدینی که در زندگی زناشویی خود مشکل دارند این است که:

اگر والدین بلوغ و قاطعیت کافی برای کمک گرفتن از متخصص را قبل از طلاق داشته باشند می‌توانند یاد بگیرند چطور به طور مثبتی دوباره با هم ارتباط برقرار کرده و تعهدشان را به ازدواج از سر بگیرند. این به نفع همه اعضای خانواده خواهد بود.

اما اگر بچه ‌ها در یک منطقه جنگی یا سکوت و بی ‌تفاوتی یک ازدواج مرده بزرگ می‌شوند، طلاق در را به سوی آینده ‌ای سالم‌تر و شادتر برای بچه ‌ها باز خواهد کرد. اما طلاق والدین همیشه یک راه‌ حل نبوده است. برای اینکه بهترین نتیجه عاید فرزندان شود، والدین باید بعد از طلاق همکاری لازم برای مرکزیت دادن به بچه ‌ها و اولویت دادن به سلامت روحی و روانی آنها را داشته باشند.

m.r.arash بازدید : 59 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

 

راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک,روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک

راههای ایجاد تنوع در زندگی زناشویی

روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک

یکنواختی زندگی؛ عشق را هرز می دهد ، اما تنوع در زندگی ریشه های عشق را هر روزه آبیاری می کند و حرارت عشق را شعله ورتر می کند. اما برخی از همسران از این راز بی اطلاع هستند و یا نمی دانند که چگونه می توانید تنوع ایجاد کنند.

گمان نمی‌کنم کسی باشد که از ایجاد تنوع در زندگی مشترک استقبال نکند! شاید برخی از افراد هم با اینکه به تنوع بخشیدن در زندگی علاقه دارند اما نگران هزینه‌های آن باشند‌. طبیعی است ممکن است این تغییر مقداری هزینه در بر داشته باشد اما می‌توانید به سادگی هزینه‌های آن را مدیریت کنید و با استفاده از ساده‌ترین شرایط بهترین احساس تنوع در زندگی خود ایجاد کنید.

برای تنوع در زندگی زناشوئی لازم است هر یک از زن و شوهر علاقه‌مندی‌های مربوط به همسر خود را بشناسند‌. کار سختی نیست فقط کافی است کمی دقیق باشید.
 
راههای ایجاد تنوع در زندگی زناشوئی - قابل توجه آقایان
چند شاخه گل: روحیه خانم‌ها احساسی و لطیف است‌. به جرأت می‌توان گفت که هیچ خانمی نیست که از دیدن چند شاخه گل هیجان زده و خوشحال نشود‌. این یک خصوصیت خوب است که خدا در وجود خانم‌ها به ودیعه گذاشته است‌. گل مورد علاقه همسرتان را بشناسید و چند شب در ماه هنگامی که به خانه می‌روید برای همسرتان گل بخرید‌. حس تازگی و طراوتی که گل به روحیه و خانه می‌بخشد‌، نوعی حس تازگی و شادمانی است‌.این یکی از راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک است.

هدیه‌های بی‌مناسبت: یک راه دیگر برای ایجاد تنوع در زندگی مشترک هدیه های بی مناسبت می باشد. برای همسرتان وقت بگذارید و برایش چیزهایی مثل لباس یا روسری بگیرید و آنرا کادو کنید‌. برای اطمینان به فروشنده بگویید که در صورت مورد پسند واقع نشدن همسرتان برای تعویض یا تغییر رنگ جنس خریداری شده‌، مجدداً به مغازه مراجعه خواهید کرد‌. وقتی به خانه رسیدید هدیه را به همسرتان تقدیم کنید و بگویید که فقط به مناسبت دوست داشتن برای او هدیه خریده‌اید‌! آیا همیشه باید برای ابراز محبت و عشق به دنبال مناسبت‌ها گشت‌!؟

ایجاد تنوع در زندگی با هدیه‌های مناسبت‌دار: در زندگی همه ما مناسبت‌های زیادی وجود دارد که با یاد‌آوری‌شان کاممان شیرین می‌شود و خاطرات مانند یک لبخند بر لبانمان منحنی می‌سازد‌. سالگرد عقد‌، سالگرد ازدواج‌، سالروز تولد همسر و فرزندان و … یک تقویم داشته باشید و این مناسبت‌ها را در تقویم برای خودتان ثبت کنید‌. چند روز مانده به فرا رسیدن مناسبت مورد نظر هدیه‌ای تهیه کنید و با تقدیم آن به همسرتان‌، لبخند‌های شیرین او را تبدیل به یک خاطره خوب کنید.

اگر احتمال می‌دهید در زمان فرا رسیدن یک مناسبت دست و بالتان تنگ باشد؛ از مدتی قبل اقدام به پس‌انداز کنید تا در هنگام نیاز بتوانید هدیه خوبی بخرید.

انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید‌. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید.

یادداشت‌های گاه و بیگاه برای تنوع در زندگی زناشوئی : شاید به زبان آوردن جمله «دوستت دارم » برای ما مردها به لحاظ ساختار روحی و اخلاقی‌مان قدری سخت باشد‌. هر چند وقت یکبار هنگامی که همسرتان خواب است و شما آماده رفتن به محل کار می‌شوید یا هر زمان دیگری که خودتان مناسب می‌دانید‌، روی یک برگه کوچک جمله دوستت دارم را بنویسید‌. بنویسید که از همسرتان متشکرید بخاطر همه زحمت‌هایی که در خانه و کارهای خانه می‌کشد و کاغذ را در دید او بچسبانید.

به قول و قرارهایتان سر وقت عمل کنید: اگر به همسرتان قول داده‌اید که در زمان معینی کار خاصی را که مد‌نظر اوست‌، انجام دهید حتماً به قول خودتان عمل کنید‌. خوش قول بودن برای خانم‌ها اهمیت بسیاری دارد‌. اگر انجام کاری در توان شما نیست هرگز قول آن را ندهید‌!

وسایل خانه برای خانه هستند!: هرچقدر هم که خانم شما کدبانو و خانه‌دار باشد‌، اما این اصلاً گزینه مناسبی نیست که به همسرتان به عنوان کادو؛ وسایل خانه هدیه بدهید‌! شاید با خرید برخی از لوازم خانه همسرتان ابراز خوشحالی کند اما قطعاً در دلش با خود خواهد گفت که این برای خانه بود‌! پس من چه؟ به روحیه زنانه همسرتان احترام بگذارید و اگر برای خانه وسیله‌ای را که لازم داشتید خریداری کردید در کنارش یک هدیه هم برای همسرتان بگیرید.

تنوع در زندگی مشترک,راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک

روش ایجاد تنوع در زندگی زناشویی ویژه خانمها

راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک - قابل توجه خانم‌ها
به همان اندازه که شما از تنوع در زندگی و هدیه لذت می‌برید‌، همسر شما هم علاقمند به توجه و خوش‌رویی شماست‌. چاشنی هدیه و محبت هم روند زندگی را به سوی رضایت بخش بودن هدایت می‌کند‌. پس برای هدیه دادن به همسرتان در نظر داشته باشید که :

جوراب و زیرپوش نه برای هدیه!: شاید بعضی از مرد‌ها مدام نوک جورابشان پاره شود یا زیاد از حد با زیرپوش‌های رنگ و رو رفته و زهوار در رفته توی خانه احساس راحتی کنند‌، اما با دیدن جوراب و زیرپوش زیر جلد کاغذی کادو شاید یک مقداری بخورد توی ذوقشان‌! برای هدیه دادن گزینه‌های بهتری را انتخاب کنید هرچند که جوراب و زیرپوش هم نیازهای عمیق و اساسی آقایون هستند‌!

هدیه‌هایی مورد علاقه خودتان: اگر از لباس خاص یا عطر خاصی خوشتان می‌آید‌، آن‌ را برای همسرتان تهیه کنید‌. تجربه ثابت کرده خانم‌ها در خرید کردن خیلی خوش سلیقه‌تر و ریز‌بینانه‌تر از آقایون عمل می‌کنند‌، پس خیالتان راحت باشد که کار به تعویض و دردسر نخواهد رسید .هر آنچه را که دوست دارید برای همسرتان هدیه بگیرید و بی‌مناسبت یا با مناسبت به او تقدیم کنید‌.این یکی از روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک می باشد.

همدلی یک هدیه بزرگ: قرار نیست شما در یک مطلب مربوط به هدیه خریدن‌، یک پاراگراف روانشناسی بخوانید اما واقعاً برای مردها همدلی همسرشان بزرگترین هدیه است‌! اینکه خستگی آن‌ها را درک کنید و دقیقاً زمانی که نیاز به استراحت دارند یاد کارهای عقب افتاده نباشید‌! بگذارید آسایش در خانه رژه برود و مطمئن باشید همسر شما هر وقت که خستگی‌اش تمام شود با انرژی کافی در خدمت شما و انجام امور خانه خواهد بود‌.

تنوع در زندگی با نظم بخشی غیر مستقیم: خانم‌ها در همه ابعاد زندگی همسرشان نفوذ دارند‌! برای نظم دادن به امورات همسرتان برایش هدیه‌هایی بگیرید که ناخواسته باعث مرتب شدن کیف کار و وسایل او شود‌. کیف دستی‌، جا کلیدی‌، کمربند‌، دکمه سر‌دست و … از جمله این وسایل است که می‌تواند بر هم بر منظم بودن وسایل همسرتان تأثیر بگذارد و هم او را تا حد زیادی آراسته و منظم کند‌.

بهترین هدیه: یکی از بی‌نظیرترین هدیه‌هایی که می‌توانید به همسرتان بدهید‌، تهیه یک لباس فوق‌العاده زیبا و جذاب برای خودتان است‌. البته رنگی را انتخاب کنید که همسرتان خیلی دوست دارد‌. شما با پوشیدن آن لباس نشاط را به همسرتان می‌بخشید‌. از این نوع هدیه‌ها زیاد به همسرتان بدهید تا تنوع در زندگی زناشوئیتان برقرار گردد.

انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید‌. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید و خیالتان راحت باشد که هدیه دادن سرچشمه محبت را در هر دلی می‌جوشاند و تنوع در زندگی را به شما هدیه می دهد.

m.r.arash بازدید : 281 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

 

عشق‌های عجیب,نشانه عشق,عاشق دنیا

مي‌گویند عشق عقل را فراری مي‌دهد و کسی که به این احساس مبتلا مي‌شود، نه مي‌بیند و نه مي‌شنود. از نگاه عده‌ای حسادت و سرسختی همراه همیشگی عشق است و از نظر گروهی دیگر، عاشق دنیا را از نگاه معشوقش مي‌بیند و جز به خواسته او نفس نمي‌کشد. همسر شما از کدام دسته است؟ از گروه عاشقان رؤیایی یا کسانی که مي‌خواهند معشوق‌شان را با غل و زنجیر به خود پایبند کنند؟ روان‌شناسان مي‌گویند اگر شریک زندگی شما احساسی خوشایند و آرامش‌بخش را به شما هدیه نمي‌کند و به جای ساختن یک زندگی آرام خانه را برای‌تان جهنم کرده، نمي‌توانید اسمش را عاشق بگذارید. اگر مي‌خواهید احساس او را آزمایش کنید و مطمئن شوید چیزی که ضربان قلبش را تندتر مي‌کند بیماری است یا عشق، در ادامه این مطلب با ما باشید.

گرفتار سندرم ترومای عاشقی است
3 سال از ازدواج دخترم گذشته بود که همسرش به او خیانت کرد و بعد هم از او جدا شد. دخترم از روزی که فهمید زن دیگری در زندگی شوهرش است، به شدت افسرده شد. مدام در حال مرور کردن آن اتفاق است و موضوع خیانت از ذهنش محو نمي‌شود. مشاجره‌های بعد از آن روز هر لحظه در خاطرش زنده مي‌شوند. برای رها شدن از این وضعیت، به خانه ما برگشته، عکس‌های عروسی‌اش را پاره کرده و با همه دوستانی که بعد از ازدواج با آنها آشنا شده بود قطع رابطه کرده. انگار مي‌خواهد باور کند که هرگز ازدواج نکرده.

عاشق شکست خورده
دختر شما به سندرم ترومای عاشقی دچار شده. یعنی به‌خاطر اتفاق ناگوار یا همان ترومایی که در زندگی‌اش رخ داده، یکپارچگی روانی‌اش را از دست داده و به نوعی وحشت و درماندگی آزار دهنده دچار شده. چنین ترومایی معمولا بعد از از دست دادن یک عزیز، مورد خیانت قرار گرفتن یا یک شکست عاطفی بزرگ ایجاد مي‌شود. گاهی مبتلایان دچار افسردگی و حتی اختلالات انطباقی جدی مي‌شوند و گاهی سعی مي‌کنند با پاک کردن همه نشانه‌هایی که آنها را به یاد آن حادثه مي‌اندازد، از آن فاصله بگیرند. چنین فردی تنها یک عاشق شکست‌خورده نیست. بلکه به درمان روانپزشکی و روانشناختی نیاز دارد.

اختلال شخصیت مرزی
من سومین کسی هستم که تصمیم گرفته با او ازدواج کند. مي‌گوید اولین نامزدش اهل ساختن زندگی نبوده و همسر سابقش هم زنی بی فکر و سختگیر بوده. نمي‌دانم او واقعا قربانی اشتباهات دیگران است یا اینکه توان سازگاری با دیگران را ندارد. با وجود اینکه من هنوز با دوستان مدرسه‌ام هم در ارتباطم، در زندگی او خبری از دوستان قدیمي‌نیست. بیش از اندازه سیگار مي‌کشد و مي‌گوید بی‌فکری خانواده‌اش زمانی او را به سمت اعتیاد برده بوده. مي‌گوید عاشقم است و اگر روزی در زندگی‌اش نباشم، دلیل دیگری برای زنده ماندن ندارد. اما از طرف دیگر با من هم خوب تا نمي‌کند و با بهانه‌های بسیار کوچک از من مي‌رنجد و بددهنی مي‌کند. نمي‌دانم مي‌تواند زندگی خوبی را برایم بسازد یا نه. چون حتی در کارش هم ثبات رویه ندارد. مغازه‌دار است و چند هفته با اشتیاق یک کسب و کار را شروع مي‌کند و خیلی زود پشیمان مي‌شود و سراغ کسب تازه‌ای مي‌رود. به‌خاطر از این شاخه به آن شاخه پریدن‌هایش شرایط اقتصادی خوبی هم ندارد.

اصلاح ناپذیر
نمي‌گوییم اگر از او جدا شوید زنده مي‌ماند. شاید تهدیدهای او به خودکشی زیاد هم بی‌راه نباشد. فردی که شخصیت مرزی دارد ممکن است بعد از تنها رها شدن، فرد مقابلش را به بی‌عاطفه بودن متهم کند و برای ثابت کردن این اتهام با اعتیاد یا حتی خودکشی به خودش آسیب برساند. اما شما در هیچ کدام از این اتفاقات مقصر نیستید.

واقعیت این است که حتی اگر هر کسی جز شما در این موقعیت قرار مي‌گرفت باز هم همین اتفاقات مي‌افتاد. شما نمي‌توانید چنین عاشقی را اصلاح کنید، چراکه اگر به او دلخوری‌تان را نشان دهید، تصور مي‌کند از او بیزار شده‌اید.

پارانوئید است
هر حرف ساده‌ای که مي‌زنم، تبدیل به یک دعوای بزرگ مي‌شود. همیشه گمان مي‌کند با حرف‌هایم به او طنه مي‌زنم یا از ناتوانی‌هایش شکایت مي‌کنم. بعد از هر جمله‌ام مي‌گوید: «آهان... منظورت این بود...» این اتفاق نه تنها در خلوت ما، که بعد از هر مهمانی هم مي‌افتد. از حرف‌هایی که به دیگران زدم، لبخندهایم یا هر حرکت دیگری یک مقصود خیالی پنهان را کشف مي‌کند و من را به‌خاطر این خیالات محاکمه مي‌کند. وقتی مهربانم، مي‌گوید: «چه اشتباهی کردی که با مهربانی مي‌خواهی جبرانش کنی؟» وقتی خسته‌ام مي‌کند و بدخلق مي‌شوم، مي‌گوید: «پای بهتر از من به زندگی‌ات باز شده که دیگر حوصله‌ام را نداری؟» هر بار پس از دعواها و اتهام‌هایی که به من مي‌زند، مي‌گوید عشق من دیوانه اش کرده و با التماس و گریه طلب بخشش مي‌کند اما تنها چند ساعت بعد، همه ماجرا از اول شروع مي‌شود. توی این خانه حتی حق نفس کشیدن هم ندارم.

بیماری سوظن
دیوانه شدن از عشق دیگری و نشان دادن رفتارهای دوگانه و البته آزاردهنده به این بهانه، نشانه عشق نیست. مردی که به قول خودش از فرط عشق مدام همسرش را به خیانت متهم مي‌کند یا حرف‌هایش را جملاتی برای سرزنش کردن و اتهام زدن تفسیر مي‌کند، ممکن است به بیماری پارانویا مبتلا باشد. چنین مردی یک لحظه عاشق و شیداست و یک لحظه دشمنی سرسخت که در پی انتقام گرفتن است. زندگی با چنین مردی، یک تعقیب و گریز بی‌پایان است. اگر این عاشق به پارانویا مبتلا باشد، مي‌تواند برای انتقام گرفتن از معشوقی که از نظر او خیانتکار است، به او آسیبی جدی برساند. چنین بیماری حتی به اعضای خانواده و دوستان دیگرش هم اعتماد ندارد و اگر برای درمان به متخصص مراجعه کند، حتی نمي‌تواند به درمانگرش هم اعتماد کند.

دوری از من عذابش می​دهد
آنقدر عاشقم است که حتی نمی​تواند چند دقیقه دوری​ام را تحمل کند. کافی است چند ساعت با دوستانم بیرون روم تا به جای اینکه او هم سراغ دوستانش برود، دلتنگ من شود و با تلفن و پیامک و حتی آمدن به محل قرار از من بخواهد که به خانه برگردم و در کنارش باشم. در این رابطه حرف، حرف من است و تصمیم، تصمیم من. نظرات مهم زندگی را من می​دهم و او هم با اشتیاق حرف​هایم را می​پذیرد. این بله گفتن​های  بی​قیدوشرطش گاهی آزارم می​دهد اما مدام  می‌گوید می‌ترسد تصمیم​هایش درست نباشد و با اشتباه کردن من را ناراحت کند. در زندگی مشترک​مان، انگار او یک کودک است و من مادری که باید از او مراقبت کنم و برایش تصمیم بگیرم. گاهی فکر می​کنم او با این همه وابستگی و نیازی که به حمایت دارد، چطور می​خواهد پدر شود و از  کودک​مان مراقبت و حمایت کند.

اختلال شخصیت وابسته دارد
تصور مي‌کنید این مرد بله قربان گو عاشق شماست؟ متاسفیم که ناامیدتان مي‌کنیم. او بیشتر از آنکه عاشق باشد، بیماری است که به اختلال شخصیت وابسته مبتلاست. برای چنین فردی مهم نیست چه کسی در جایگاه معشوق قرار گرفته باشد. او دوست دارد به کسی وابسته شود و تمام مسئولیت‌های مهم زندگی را به دوشش بیندازد. تنها ماندن آزارش مي‌دهد و از تصمیم گرفتن مي‌ترسد. به همین دلیل مدام حضور شما را طلب مي‌کند و اجازه مي‌دهد به جایش تصمیم بگیرید. او برای جلب محبت شما هر کاری مي‌کند و حتی اگر تحقیر یا سرزنشش کنید هم از این رفتارها دست بر نمي‌دارد. چنین مردی نمي‌تواند یک پدر توانا باشد، چون خودش بیشتر از هر کسی به حمایت و مراقبت احتیاج دارد. پس اگر قصد ادامه دادن زندگی با او را دارید، باید با کمک یک متخصص درمانش کنید.

 

m.r.arash بازدید : 65 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

روان شناسان اظهار می دارند که از روی نوع و رنگ اتومبیل ها می توان به شخصیت ، حالات روحی وخصوصیات اخلاقی افراد به راحتی پی برد. البته به شرط این که انتخاب اتومبیل محدود به میزان پول فرد نباشد زیرا در بسیاری مواقع افراد بر اساس جیب خود اتومبیلی را خریداری می کنند و باید گفت کم خرج و ارزان بودن اتومبیل یکی از دلایل انتخاب برای افراد می باشد.

در زیر به چند مورد اشاره می کنیم:

اتومبیل های شاسی بلند

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افرادی که اهل جسارت و کنجکاوی هستند وبه مکان های ناشناخته طبیعت علاقه دارند طالب اتومبیل های شاسی بلند هستند. آدم های محتاط نیز مشتری این نوع خودروها می باشند. یکی از دلایل افراد محتاط برای خریداری این اتومبیل ها ایمنی بیشتر هنگام رانندگی است. این گونه افراد می خواهند با سوار شدن بر اتومبیل های شاسی بلند قدرت خود را به دیگران نشان دهند.

اتومبیل های بدون صندوق

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افرادی که این اتومبیل ها را انتخاب می کنند می خواهند جانب احتیاط را رعایت کنند وافرادی منطقی هستند. آنها در لباس پوشیدن وخرج کردن هم دقت دارند و قوانین اجتماعی رارعایت می کنند .

اتومبیل های ساده

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

صاحبان این نوع خودرو ها نمی خواهند با نمایش دادن‌، چیزی را به کسی ثابت کنند و قبل از این که به زرق وبرق توجه کنند، در مورد کاربردی بودن انتخاب های شان حساسیت به خرج می دهند . این افراد انسان های اخلاق گرایی هستند که از تجمل گرایی گریزانند . تنوع طلب نیستند و مطلقی و حساب شده تصمیم می گیرند .

کامیون ها

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افرادی مردسالار و قدرت گرا هستند. آنها در رفتار خوداز حرکات کلیشه ای استفاده می کنند. در واقع این افراد مرد خانواده هستند، برتری جو می باشند ومی خواهند توجه دیگران را جلب کنند .

وانتی ها

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افرادی که وانت را برای خود انتخاب می کنند مانند یک کوک می باشند که می خواهند به یک نفر پناه بیاورند. آنان دوست دارند مورد حمایت دیگران باشند . در عین حال نترس هستند و سرعت عمل بالایی دارند وبرای انجام کارهای شان از کوتاه ترین و حتی خطرناک ترین راه استفاده می کنند ومیان بر می زنند .

 

اتومبیل های قرمز رنگ

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

روان شناسان معتقدند رنگ قرمز ناخودآگاه افراد را به فکر سرعت، بی احتیاطی وبی پروایی می اندازد. صاحبان اتومبیل های قرمز، پر انرژی و فعال می باشند و در صحبت کردن از دیگران پیشی می گیرند .

اتومبیل های نقره ای

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

به گفته کارشناسان، اتومبیل های نقره ای کمتردچار تصادف می شوند . یکی از دلایلش خوب دیدن شدن این اتومبیل ها در جاده می باشد. به نظر روان شناسان ، افرادی که این رنگ را انتخاب می کنند ، آرام ، متین و خونسرد وبه مسائل فنی خودرو آگاهند . این افراد ، آینده نگر می باشند .

اتومبیل های سفید

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افراد با اعتماد به نفس و برون گرا ،‌ رنگ سفید را برای اتومبیل شان انتخاب می کنند. آنها واقعیت ها را نادیده نمی گیرند و البته کمی ریسک پذیرند .

اتومبیل های سیاه

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افرادی این رنگ را انتخاب می کنند و می پسندند که در کارهای شان شتابزده عمل می کنند و به توانایی و قدرتمند بودشان اطمینان دارند. آنها به راحتی براساس حدس وگمان ، قصاوت و تصمیم گیری می کنند.

اتومبیل های زرد

شخصیت شناسی ,شخصیت شناسی  نوع اتومبیل,تست روانشناسی

افراد باهوش، سرزنده و شاداب این نوع رنگ را انتخاب می کنند واز هیچ فرصتی برای نشان دادن این سرزندگی به دیگران فروگذار نیستند. آنها در واقع افرادی با نشاط و برون گرا هستند .

انتخاب نام برای اتومبیل

بعضی از صاحبان اتومبیل ها برای خودروی خود نام های خاصی انتخاب می کنند. برای مثال از هر 5 خودروی آمریکایی یکی نام گذاری شده ومالک آن معمولا خانم های 18 تا 24 ساله می باشند. البته مردان وابستگی بیشتری به اتومبیل خود دارند وبه آن بیشتر رسیدگی می کنند اما خانم ها به دلیل احساساتی بودن شان برای اتومبیل شان نام انتخاب می کنند.

همچنین نوجوانان وجوانان بیشتر از افراد میانسال خودروی خود را نام گذاری می کنند . اغلب خانم ها نام زنانه  ومردان نیز نام های مردانه برای خودروی شان انتخاب می کنند وبه ندرت از نام های زنانه استفاده می کنند.

m.r.arash بازدید : 261 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (1)

 

شخصیت شناسی , ویژگی های شخصیتی

دوران نوجوانی و جوانی دورانی است که بیش از هر زمان دیگری به لباس و پوشش توجه می شود و افراد حواسشان جمع تر است که لباسی بپوشند درخور. اما آیا تاکنون توجه کرده اید موقعی که لباس مورد علاقه تان را می پوشید، خلق تان تغییر می کند؟

شاید تجربه کرده اید که در یک جفت کفش شیک احساس اعتماد به نفس بیشتری دارید یا ممکن است با پوشیدن یک لباس رسمی در محل کارتان احساس کنید در شغلتان مهارت بیشتری دارید. گاهی اوقات نیز به دلیل پوشیدن لباس خاصی احساس راحتی و آسودگی می کنید.

واقعیت این است که لباس شما می تواند تاثیر روانشناختی بر شما بگذارد، همچنین قادر است تا همان احساس را در اطرافیانتان برانگیزد.

مدل هایی که ما می پوشیم نه تنها به دیگران می گوید که ما که هستیم، بلکه همانطور که اشاره شد احساس خوب یا بدی نیز به ما می دهند. لباسی که ما می پوشیم - خواه حزن انگیز باشد یا شاد یا چیزی بین این دو - بر اینکه ما چگونه خودمان را ببینیم و دیگران چه نگاهی به ما داشته باشند تاثیر می گذارد.

نوع لباس نقش مهمی را در کار، روابط و حتی در عزت نفس ما دارد. قبل از اینکه انتخاب کنید چه نوع لباسی را می خواهید برای بیرون رفتن بپوشید، به این مسئله فکر کنید که تمایل دارید دیگران شما را چگونه ببینند و شخصیت تان را تفسیر کنند. یادتان باشد لباس های شما بسیار بیشتر از آنچه فکر می کنید حرف برای گفتن دارند. در ذیل به برخی از انواع رایج پوشش که هر کدام از نظر اطرافیان نشانه ویژگی های شخصیتی خاصی است، اشاره می شود.

شخصیت شلخته
اگر لباس های شما اغلب اوقات چروکیده و ناهماهنگ باشند، دیگران این را به مفهوم شلخته بودن شما می دانند. لباس پوشیدن به طرز شلخته به دیگران این پیام را می دهد که شما مراقب ظاهرتان، کارتان، آینده تان و ... نیستید و نباید به شما اعتماد کرد.

شخصیت به دنبال مد
در هر لباسی که این شخصیت ها می پوشند یک مارک معروف برجسته است. آنها بسیار تمایل دارند که دیگران این مارک ها را ببینند. افراد مختلفی هستند که این نوع لباس پوشیدن را به معنای موفقیت می دانند اما برخی از افراد نیز ممکن است فکر کنند که با یک آدم مادی گرا یا با اعتماد به نفس پایین روبرو هستند که می خواهد با این نوع لباس پوشیدن آن را جبران کند.

شخصیت خسیس
شخصیت های خسیس اغلب لباس های کوتاه و تنگ را انتخاب می کنند. پوشش آنها اغلب نشاندهنده یک نوع ناایمنی روانی است. آنها تلاش می کنند تا تمامی تمرکزشان را بر بدنشان متمرکز کنند.

شخصیت نمایشی
این افراد به طور معمول کفش ها و لباس هایی با رنگ های تند و غیرمعمول می پوشند. البته این نوع پوشش ممکن است گاهی اوقات مطابق با مد باشد. این افراد اغلب تمایل دارند به دیگران نشان دهند که از آنها مجزا هستند و دوست دارند به چشم بیایند و دیده شوند.

شخصیت پیرو و همرنگ جماعت
آیا شما همیشه از لباس هایی با رنگ ها و مدل های خنثی استفاده می کنید و هرگز نوع دیگری لباس نمی پوشید؟ اگر پاسخ مثبت است می تواند نشانه ای باشد از اینکه شما تمایل دارید که در جامعه و گروه های مختلف ترکیب شوید و از هرگونه مورد توجه واقع شدن پرهیز کنید.

شخصیت ورزشکار
استفاده از لباس ها و کفش های ورزشی به دیگران نشان می دهد که شما ورزشکار هستید و مراقب بدنتان هستید. البته این شخصیت ها می توانند به سادگی شلخته شوند به خصوص در هنگام پس از تمریناتشان.

شخصیت رسمی
افرادی که در بیرون از خانه هرگز لباسی به جز لباس رسمی نمی پوشند، در طی زمان در نظر دیگران انسانی یک بعدی یا فاقد خلاقیت به نظر می آیند.

چگونه می توانیم برای نشان دادن امتیازات و ویژگی های خود از لباس استفاده کنیم؟
آنچه که در بالا بدان اشاره شد تفسیرهای دیگران از ویژگی های شخصیتی افرادی بود که اغلب از یکی از انواع پوشش هایی که به آنها اشاره شد استفاده می کنند اما در واقعیت بیشتر افراد ترکیبی از سبک های لباس پوشیدن را که به آنها اشاره شد، استفاده می کنند. یک روز لباس رسمی می پوشند و روز بعد لباس اسپرت. تنها عده معدودی هستند که همیشه یا اغلب اوقات از یک نوع پوشش استفاده می کنند.

اگر می خواهید با استفاده از لباس، امتیازات و ویژگی هایتان را نشان دهید بایستی در هر موقعیتی لباسی بپوشید که اطرافیان شما متوجه احساسی که در آن زمان دارید بشوند. در حقیقت، روانشناسان دریافته اند که پوشش به اینصورت تاثیر واقعی بر خلق تان و همچنین دیدگاه دیگران نسبت به شما و فعالیت تان دارد.

برای مثال، پوشیدن یک لباس زیبای ورزشی، افرادی که شما را می بینند برمی انگیزد که به فکر ورزش کردن بیفتند. بنابراین قبل از اینکه لباسی را برای پوشیدن انتخاب کنید، از خود سوال کنید که آیا آنچه می پوشید، احساسات و ویژگی هایی که در آن موقعیت می خواهید دیگران متوجه آن شوند را نشان می دهد؟

m.r.arash بازدید : 57 چهارشنبه 04 تیر 1393 نظرات (0)

 

تنهایی,حس تنهایی,احساس تنهایی

در هشتم آوریل 1994 جسد کرت کویین با مغز متلاشی شده و یک شاتگان در کنارش در خانه اش یافت شد و در مدارک رسمی پلیس، علت مرگ، خودکشی اعلام شد. این اتفاق در حالی روی داد که کرت کویین، خواننده و عضو مشهور گروه «نیروانا»، از همیشه مشهورتر بود و بسیاری حتی برای دیدن چند ثانیه ای او سر و دست می شکستند.

این اتفاق چرا روی داد؟ کرت چرا خودش را از پای درآورد؟ او در نامه ای که کنار جسدش یافتند، از دخالت رسانه ها در زندگی شخصی اش گلایه کرده و آشکارا احساس تنهایی کرده بود. چرا شخصیتی مثل کرت کویین، با این همه طرفدار و زندگی پرتلاطم باید احساس تنهایی کند؟ آیا تنهایی او با تنهایی هایی از جنس گابریل گارسیا مارکز یکی است، نویسنده ای که همه او را با رمان «صد سال تنهایی» می شناسند؟ آیا تنهایی او با تنهایی کسانی که هیچ کس را برای معاشرت ندارند، یکی است؟

آیا می توان میان تنهایی او و تنهایی جوانکی که شکست عشقی می خورد، ارتباطی برقرار کرد؟ انسان دقیقا چه روزهایی حس تنهایی دارد؟ آیا تنهایی تمام شدنی است؟ اگر دقیقا می خواهید جواب این پرسش ها را بخوانید و کل ماجرا را در سه سوت بفهمید، پیشنهاد می کنم ادامه این متن را نخوانید. شاید در ادامه ما باز هم سوال های بیشتری مطرح کنیم. انتخاب با خودتان.

یکی از مهمترین نکاتی که از همین الان و پیش از پرداختن به موضوع های دیگر باید به آن بپردازیم، تفاوت هایی است که میان تنهایی و بی کسی وجود دارد. این دو هر چند می توانند گاهی به طور همزمان اتفاق بیفتند اما همیشه یکی نیستند. مثلا ممکن است شما برادر، خواهر، همسر، پدر، مادر، دوست و کلا کسی را در اطرافتان نداشته باشید و با این همه احساس نیاز به کسی را هم نداشته باشید.

احتمال ماجرای برعکس هم وجود دارد. یعنی ممکن است فردی مثل کرت کویین، همه جهان را در کنارش داشته باشد و با این همه احساس تنهایی کند. حالا ببینیم فردی مثل هانا آرنت این موضوع را چطور ارزیابی می کند.

او معتقد است که تنهایی یکی از ویژگی های آدمی است و هر چند سقراط برای اولین بار این مفهوم را کشف کرده، اما همیشه با آدم بوده است. آرنت در توضیح بیشتر می نویسد که تفکر گفتگوی خاموش آدمی با خویشتن است. یعنی زمانی که انسان فکر می کند، از یک فرد تبدیل به دو فرد می شود، دو نفری که با هم در حال گفتگو هستند: «انسانی که می تواند خود را مخاطب قرار دهد و در عین حال همراه و مصاحب خود باشد؛ در مقابل، انسان بی کس انسانی است که نمی تواند خود را به این دو - تن - در یک - تن منقسم کند. انسانی که به تعبیر یاسپرس در غیاب خویشتن (و به عبارتی یکه و بدون همراه و مصاحب) به سر می برد.»

از نظر آرنت «کشف بزرگ سقراط این بود که ما می توانیم علاوه بر دیگران با خودمان هم معاشرت کنیم؛ معاشرتی که در روند واقعی تفکر حاصل می شود و امکانی همیشه حاضر برای هر کسی است. هر کسی که دقت می کند کاری انجام ندهد که باعث شود دوستی و هماهنگ زیستن این دو تن در یک تن با یکدیگر محال شود.»

از همین دیدگاه، انسان بی کس، برخلاف انسان تنها، انسانی است که تلاش می کند هیچ گاه آن گفتگوی خاموش را که در تنهایی روی می دهد و ما آن را تفکر می نامیم، آغاز نکند. او در هراس از خود و مواجهه با نیمه پرسشگرش، دنبال کسی است که با او حرف بزند و به احتمال بسیار، چنین کسی را هم نمی یابد.

تنهایی با بی کسی متفاوت است. شاید بتوان بی کسی را تنهایی فیزیکی دانست، که نازل ترین احساس تنهایی است و رنج ناشی از آن نیز بستگی تام به بدنی دارد که این تنهایی را با خود حمل می کند. وقتی نتوانیم با افرادی دیگر باشیم یا ارتباط برقرار کنیم، این تنهایی که محصور بودنی طبیعی و فیزیکی نیز در ذات خود دارد، رخ می نمایاند. انسانی که دچار اینگونه تنهایی شده از منظر روانشناسی و جامعه شناسی به فردی منزوی تبدیل می شود که توانایی برقراری ارتباط با دیگران را از دست داده و دچار نوعی انزواجویی شده است. تنهایی در این نوع خود قابل درمان است. اما آن تنهایی دیگر؟ تنهایی از نوع گفتگوی پرمجادله میان دو نیمه انسانی؟ یا قطع ارتباط آن؟ آیا تنهایی را می توان درمان کرد؟ چرا بسیاری احساس تنهایی می کنند؟ آیا تنها بودن بد است؟ آیا تنها بودن با افسرده بودن، یکی است؟

تنهایی در دنیای ما
روزگار ما، بسیاری از افراد را در خانه هایشان حبس کرده تا به جای دیدن واقعی آدم ها، از میان دالان های دنیای مجازی برای همدیگر شکلک بفرستند و خوش باشند. ما در فضای مجازی بسیار «قربون صدقه» هم می رویم و جملات محبت آمیز می گوییم اما آیا این کمی از حس محبت خواهی انسانی را جبران می کند؟ آمار کسانی که در همین فضای مجازی احساس تنهایی می کنند، نشان می دهد که جواب این سوال منفی است.

دنیای ما به دو شیوه انسان ها را تنها و افسرده کرده است. در اینجا حتی شاید بتوانید تنها و بی کس را یکی تصور کنید. در برخورد اول، توان فکر کردن را از ما می گیرد و اجازه نمی دهد به گفتگوی درونی با خودمان بپردازیم، از خودمان انتقاد کنیم، گاهی به تشویق خودمان بپردازیم و خلاصه اینکه انسان های مستقلی باشیم.

از طرف دیگر، ارتباط های ما را محدود کرده است. شما به سادگی می توانید به این نتیجه برسید که آدم های نسل های قبل، دوستان کمتری داشتند و همین دوستان کم را به خود بسیار نزدیک می دیدند. ما برعکس، دوستان زیادی داریم که تقریبا با هیچ کدامشان احساس نزدیکی نمی کنیم.

با این توضیح و تفسیر آیا می توان تنهایی را معنا کرد؟ آیا می توان گفت که آدم ها در مواقعی که درک نمی شوند، تنهایند؛ زمانی که با هم صحبت خود در یک راستا نیستند، تنهایند؛ زمانی که از حال و آینده نگرانند، تنهایند؟ آیا می توان پذیرفت انسان ها زمانی که به آینده امیدی ندارند، تنهایند؛ زمانی که از گذشته نالانند، تنهایند؟ یا هنگامی که تایید نمی شوند، تحسین نمی شوند، پذیرفته نمی شوند، با هم همخوان نمی شوند، تنهایند؟

شاید اگر از این زاویه نگاه کنیم، بیشتر بتوانیم فردی مثل کرت کویین را درک کنیم. او با اینکه در محاصره هوادارانش بود اما هرگز نمی توانست آن چیزی باشد که خود می خواست. او باید آن چیزی می شد که دیگران از او انتظار داشتند. او نیاز به محبتی از جنس خودش داشت و نه طرفداری از جنس افراد بی شمار. شاید اینها دلایل مناسب یا دقیقی نباشد اما دست کم می تواند به ما نشان دهد که انسان هر چه جلوتر می رود، تنهایی پیچیده تری خواهد داشت.

چرا بعضی ها منزوی می شوند؟
می گویند افراد به سه دلیل منزوی می شوند. دلیل اول آن است که آنها احساس می کنند که هم صحبتی نمی توانند داشته باشند یا گفتگوی با خویشتن را از گفتگوی با افراد دیگر، بیشتر دوست می دارند. به قول حافظ «دلا خو کن به تنهایی، که از تن ها بلا خیزد/ سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد».

اما کسانی دیگر هم هستند که به دلیل انزوایی که جامعه بر آنها تحمیل می کند، به کنجی می خزند و تنهایی خودخواسته ای ندارند. این دسته، نه تنها از بیرون احساس تنهایی می کنند، که از درون هم خالی اند. در نتیجه تنهایی دردآوری دارند. دسته سوم، افرادی هستند که تنهایی منفعل دارند.

تنهایی این دسته از افراد به این دلیل نیست که بخواهند تنها باشند. حتی در بسیاری از موارد، جامعه هم فرد را نفی نمی کند. در این شرایط سوم، فرد به انزوا پناه می برد چون می خواهد از این مسیر، توجه دیگران را به خود بیشتر جلب کند. این امکان وجود دارد که افرادی که از جامعه دور می شوند، می توانند بار دیگر توسط جامعه دیده شوند.

نیچه، سقراط و تنهایی
درست است که مطابق گفته هانا آرنت، سقراط مفهوم تنهایی را کشف کرد و نشان داد که انسان می تواند با خود به گفتگو بپردازد و تنها باشد اما افرادی همچون نیچه این فلسفه را بسط دادند و نشان دادند این تنهایی می تواند تا اندازه ای پیچیده باشد.

نیچه نظراتش را بر مبنای نظرات ارسطو بنا نهاده است. ارسطو می گوید که «برای تنها زیستن یا حیوان باید بود یا خدا». نیچه می گوید که برای تنها بودن، «فیلسوف» هم می توان بود و این همان نکته ای است که بعدها هانا آرنت از آن بهره می گیرد و آن چیزهایی را می گوید که در ابتدای همین متن آمده است.

از این دیدگاه، نیچه بزرگترین منتقد دنیای مدرن است، دنیایی که می خواهد همه آدم ها را شبیه به هم کند و تفاوت ها را از بین ببرد. او معتقد است که هر کس از گفتگوی درونی خود با خودش کل می گیرد و هویت می یابد. به باور نیچه، هر انسانی از آن روی که تا حدودی فیلسوف است، پتکی به دست دارد برای شکستن بت شهروندی، برای حمله به قاعده ای که می گوید «بت های دروغی را بشکن» و دنیای خود را بساز و این همان چیزی است که گابریل گارسیا مارکز هم آن را کشف می کند و می نویسد.

مارکز به خوبی نشان می دهد که جهان ذهنی ما، جهانی که می تواند ما را از پوچی جهان بیرون دور کند، همان اسطوره ذهنی ماست. همان تنهایی ماست و این تنهایی، افسردگی نیست. این تنهایی، سایه نارونی است که تا ابدیت جاری است.

مارکز و بسیاری کشف کرده اند که انسان تنهاست و بخشی از این تنهایی را به این دلیل به همراه دارد که اندیشه کردن را از یاد برده است. مارکز و بسیاری دیگر از فلاسفه به درستی می گویند و می دانند که همه تنهایند. با این تفاوت که برخی چشم بر این تنهایی می بندند و خود را به حماقت می زنند و برخی دیگر کشفش می کنند و می کوشند آن را تحلیل کنند. با این همه چرا این تنهایی وجود دارد؟ چرا انسان نمی تواند از تنهایی فرار کند؟ اصلا تنهایی یعنی چه؟

جملات قصار در مورد تنهایی
* در آن زمان که به شدت احساس تنهایی می کنی، مطمئن باش که یکی برای دیدنت لحظه شماری می کند. (ویلیام شکسپیر)
* آنچه را آفریده ام، فقط ثمره تنهایی است. (فرانتس کافکا)
* اگر زیبایی را آواز سردهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت. (جبران خلیل جبران)
* مهم نیست که چقدر منزوی هستید و چه میزان احساس تنهایی می کنید. اگر کار خود را به راستی و خودآگاهانه انجام دهید، یاران ناشناخته می آیند و شما را فرا می خوانند. (میگوئل سروانتس سآودِرا)
* معشوق در چشم عاشق، همیشه تک و تنهاست. (والتر بنیامین)
* هیچ دیواری آنقدر بلند نیست که ما را از تنهایی و نومیدی انسانی دیگر جدا نگه دارد. (لئوبوسکالیا)
* در تنهایی، صداها طنین دیگری دارند. (نیچه)
* در تمام دوران طولانی تاریخ بشر چیزی وحشتناکتر از احساس تنهایی وجود نداشته است. (نیچه)
* تنهایی رفتار مرا رقم می زند نه انسان ها. (فرناندو پسوا)
* هر کس در دنیا باید یکی را داشته باشد که حرف های خود را به او بزند؛ آزادانه و بدون رودربایستی و خجالت. به راستی انسان از تنهایی دق می کند. (ارنست همینگوی)
* تنهایی، همان بیماری روح بشر است. (هرگسلی)
* آنکه شیرینی تنهایی و آرامش را چشید، از ترس و گناه رهایی یافته است. (بودا)
* هیچ چیز جز در تنهایی انجام پذیر نیست. در این دوران، تنها بودن و در تنهایی زیستن کار دشواری است. (پابلو پیکاسو)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    هزینه کردن در کدام یک از موارد برای شما لذت‌بخش تر است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1026
  • کل نظرات : 264
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 372
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 1,768
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,851
  • بازدید ماه : 2,238
  • بازدید سال : 18,378
  • بازدید کلی : 1,551,319