loading...
سایت عاشقانه رویای تلخ
آخرین ارسال های انجمن

دل ...

mahshid بازدید : 337 چهارشنبه 26 فروردین 1394 نظرات (0)

نشد یک لحظه از یادت جدا دل ! زهی دل ، آفرین دل ، مرحبا دل!

زدستش یک دم آسایش ندارم ، نمی دانم چه باید کرد با دل ؟

هزاران بار منعش کردم از عشق ، مگر برگشت از راه خطا دل . . . !

به چشمانت مرا دل مبتلا کرد ، فلاکت دل ، مصیبت دل ، بلا دل !

از این دل داد من بستان خدایا ، زدستش تا به کی گویم : خدا ، دل !

درون سینه آهی هم ندارد ، ستمکش دل ، پریشان دل ، گدا دل !

به تاری گردنش را بسته زلفت ، فقیر و عاجز و بی دست و پا دل !

بشد خاک و زکویت برنخیزد ، زهی ثابت قدم دل ، با وفا دل !

زعقل و دل دگر از من مپرسید ، چو عشق آمد ، کجا عقل و کجا دل !

تو لاهوتی ، ز دل نالی ، دل از تو ، حیا کن ، یا تو ساکت باش یا دل !

اقبال لاهوری

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    هزینه کردن در کدام یک از موارد برای شما لذت‌بخش تر است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1026
  • کل نظرات : 264
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 470
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 2,990
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,073
  • بازدید ماه : 3,460
  • بازدید سال : 19,600
  • بازدید کلی : 1,552,541