loading...
سایت عاشقانه رویای تلخ
آخرین ارسال های انجمن
fouad-abdi بازدید : 852 پنجشنبه 22 بهمن 1394 نظرات (0)

 

 http://up.royayetalkh.ir/view/1627132/

اسم رمان : عشق نامشروع
نویسنده: مریم نازی
منبع : نودهشتیا


سر آغاز!
بنام خدایی ک عشق را آفرید!
بنام خدایی ک محبت را آفرید!
بنام خدایی ک دوست داشتن را آفرید!
بنام خدایی ک زیبایی را آفرید!
بنام خدایی ک زندگی را آفرید!
بنام خدایی ک اشک را آفرید!
بنام خدایی ک قلب شکسته را آفرید!
بنام خدایی ک روح را آفرید!
بنام خدایی ک مردن را آفرید!

(( سنبل محبت))

قلبمو، عشقمو، احساسمو به باد سپردم
تا با خودش ببره
ببره به جای خیلی دور
خیلی دور
جایی که دست هیچ کس بهش نرسه
حتی من!

آخه!
میخام بدون قلب زندگی کنم
تا کسی نباشه اونو بشکونه و بره!

آخه!
میخام بدون عشق زندگی کنم
تا کسی نباشه اونو ازم بگیره!

آخه!
میخام بدون احساس زندگی کنم
تا کسی نباشه با احساسم بازی کنه
آخه!
میخام بدون هوس زندگی کنم
تا کسی نباشه ک بهم هوس کنه و بعدش ک سیر شده ترکم کنه

اصلا میخام بمیرم!
تا کار باد بی نتیجه نشه و همه ی اون سنبل محبتم برای ابد نابود بشه!

ادامه رمان در ادامه مطلب

fenchooly بازدید : 294 جمعه 10 مرداد 1393 نظرات (0)

دقت کردین آدمهایی که تو اینترنت و فیسبوک هستند خیلی مهربون و خوش زبونند!

جالب تر اینکه همشون از دروغ و خیانت و نامردی و....بدشون میاد..!

موندم این آدما کجای این شهرن که ما نمیبینیمشون...

http://up.delsheka3te.ir/up/alone_for_ever/axhasite/525401_fpE50yVr.jpg

 

یکرنگ بمان ،
حتی اگر در دنیایى زندگی می کنی که مردمش براى پررنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند . .

m.r.arash بازدید : 305 پنجشنبه 05 تیر 1393 نظرات (0)


پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

شوهر فقط گفت: “عزیزم دوستت دارم!”
عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.
گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک روخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید.

♥Royayetalkh♥ بازدید : 346 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (1)
 خلاصه داستان رمان :
زندگی دختری به نام تمنا. دختری سرکش و مغرور اما پر از احساس. زندگی دختری با آرزوهای بزرگ و دستانی خالی. دختری که در تلاطم زندگی عاشق می شه. عاشق مردی که از جنس خودش نیست. این داستان،داستان تضادهاست . . .
 
دانلود رمان در ادامه مطلب...
♥Royayetalkh♥ بازدید : 291 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (0)

رمان رمانتیک درد عاشقی

خلاصه داستان درد عاشقی :
طناز برای اینکه دل مامان باباش رو نشکنه و همینطور با اونی که اونا میگن ازدواج نکنه میگه عاشق دوست برادرش پدرام شده ، که از قبل با پدرام و داداشش طاها برنامه ریزی میکنن تا پدر ومادرش متوجه چیزی نشن ولی . . .
 
دانلود این رمان زیبا در ادامه مطلب...
♥Royayetalkh♥ بازدید : 725 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (1)

رمان جدید دنیامو میدم

 خلاصه داستان رمان جدید دنیامو میدم :
دوتا دختر به اسم های شادی و آنیتا (یعنی خودم و دوستم) با کلی بدبختی و مصیبت دانشگاه شیراز رشته ای که زیاد بهش علاقه ای ندارن اما دهن پرکنه قبول میشن.
درمقابل مخالفت خونواده هاشون ایستادگی شدیدی میکنن تا اینکه بلاخره میتونن رضایتشونو جلب کنن. راهی شیراز میشن و زندگی جدید دانشجوییشونو شروع میکنن. ماجرا هم از روز اول که قبل از شروع کلاسا میرن شاهچراغ واسه زیارت و ادای نذر یکمش شروع میشه.
همش نه فقط یکمش و خب روزهای بعد و بعدتر که باعث میشه این دوتا دختر جوون بفهمن زندگی فقط شوخی و خنده و یکمی هم درس خوندن نیست. جونشون به جون هم بسته اس اما مدام در حال سر و کله زدن با هم هستن. هیچکدومشونم اخلاق درست و حسابی ندارن مخصوصا آنیتا
 
دانلود رمان در ادامه مطلب...
♥Royayetalkh♥ بازدید : 290 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (0)

دانلود رمان جدید آرامش

خلاصه داستان رمان :
داستان راجع به زن و شوهریه که به خاطر بیماریه زنه نمیتونن بچه دار بشن! ولی این شیوا خانوم که عاشق بچه اس، به شوهرش اصرار میکنه که هرجوری هست بچه دارشن، کاوه هم برخلاف میلش مجبور میشه!(یا بهتره بگم شیوا مجبورش میکنه!)
ولی داستان تو اینجا خلاصه نمیشه … یعنی اصلا نمیشه! 
شیوا سر زا میمیره یعنی بچه رو نجات میدن…
کاوه از دخترش بیتا متنفره…
با اینکه بیتا ثمره عشقشونه ولی کاوه ، بیتا رو مقصر مرگ همسرش میدونه و به خاطر اینکه دردِ، مرگ عشقش رو فراموش کنه به دوستای نابابش روی میاره. . ..
 
دانلود رمان در ادامه مطلب...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    هزینه کردن در کدام یک از موارد برای شما لذت‌بخش تر است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1026
  • کل نظرات : 264
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 329
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 1,256
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,339
  • بازدید ماه : 1,726
  • بازدید سال : 17,866
  • بازدید کلی : 1,550,807